سایر منابع:
سایر خبرها
جانباز 70 درصد محله امام هادی (ع) شهید زنده لقب گرفته است
رفتم زاهدان تا درمانم را دنبال کنم. 6 سال زاهدان بودم، اما آنجا هم امکانات درمانی خوبی نداشت. برای همین به مشهد آمدم. هم به دلیل درمان بود که به مشهد آمدم و هم اینکه آب خوردن نداشتیم. در زاهدان آب گالنی هنوز هم رسم است. آب فقط برای شست وشو بود. گاز هم نبود. یک کپسول را 200 تومان می دادیم پر می کردیم، بعد من 1200 تومان کرایه ماشین می دادم تا آن را به خانه می آوردم. تا اینکه با مادرم آمدم اینجا. آن ...
چند سکانس خاطره از جبهه/ ماجرای برگه های زخمی
خبرگزاری فارس، مازندران حماسه و مقاومت| خاطرات شهدا و رزمندگان همواره درس های آموزنده ای است که هرچند ساده، اما نقشه راهی سرنوشت ساز است برای تجلی انسانیت، گاهی خاطرات احساسی و عاشقانه اند و گاهی نیز پندآموز. در ادامه خاطراتی از این دست، تقدیم مخاطبان می شود. * برگه زخمی شده بعد از دایر شدن مجتمع های آموزشی رزمندگان در جبهه، اوقات فراغت از جنگ را به تحصیل می پرداختیم، ...
بدون تفکر شهید حججی نمی توان به حاج قاسم رسید/ روایت سردار معروفی از کارهای حیرت آور یک دانش آموز شهید ...
به من گفت اجازه بدهید تا من این عراقی را خفه کنم؛ اصرار می کرد امّا نمی توانستم اجازه بدهم بالاخره اجازه دادم و او رفت و از روبروی عراقی ها رفت و به سنگری رسید و با او گلاویز شد که خفه اش کند من و بچه ها به این سنگر آمدیم و دیدیم دست منگلی در دهان عراقی گیر کرده و سوراخ شده است و قبل از رسیدن ما، آن عراقی خفه شده بود. وی خاطرنشان کرد: بعد از این قضیه ما در عملیات کربلای یک خط شکن بودیم ...
بازنشر خاطرات محمدحسین نورشاهی از انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و رادیو
، تنبلی، بی صداقتی و تک روی ممکن می شد. این حقیقت حاکم و جاری و ساری در رادیو به عنوان رسانه ای بود که نیروهای خو را باور کرده بود و این باور به حقیقت و تعهد و صداقت تک تک اعضا موجب کاهش ضریب خطا به حداقل می شد ایمان، اعتقاد و اعتماد از یک طرف و استقبال از نگاه اصلاحی از طرف دیگر و تأکید بر باز گذاشتن دست نیروها برای اتخاذ و ابراز تصمیم و تدبیر و ارایه فکر و استعداد از جهت سوم، همه ما ...
درگذشت حسین نورشاهی گوینده + علت و بیوگرافی
و تک روی ممکن می شد. این حقیقت حاکم و جاری و ساری در رادیو به عنوان رسانه ای بود که نیروهای خو را باور کرده بود و این باور به حقیقت و تعهد و صداقت تک تک اعضا موجب کاهش ضریب خطا به حداقل می شد ایمان، اعتقاد و اعتماد از یک طرف و استقبال از نگاه اصلاحی از طرف دیگر و تأکید بر باز گذاشتن دست نیروها برای اتخاذ و ابراز تصمیم و تدبیر و ارایه فکر و استعداد از جهت سوم، همه ما را وامی داشت که ...
قتل در عشق ممنوعه به زن متاهل تهرانی
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایان تیتر ، روز 27 مهر امسال زن جوانی با جیغ و فریادهای کمک کمک در طبقه سوم ساختمانی در خیابان شهید مدنی تهران از همسایه ها درخواست کمک کرد و همسایه ها وقتی وارد خانه شدند با شوهر فرزانه که غرق خون روی زمین افتاده بود روبرو شدند و در ادامه ماموران پلیس و تیم از امدادگران اورژانس در محل حاضر شدند. مرد جوان که از ناحیه گردن هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود به ...
کودکان کار پشت چراغ قرمز کرونا
موقع تا شب حتی یک بسته آدامس هم نمی فروشم. دوباره می گوید مادرم هم خیاطی می کند البته الان بخاطر کرونا هیچکس برایش پارچه نمی آورد و ما هم نمی توانیم پول کافی حتی برای غذا داشته باشیم. کمی مکث می کند و بسته آدامس در دستش را جابجا می کند و زیر لب زمزمه می کند حالا شاید تا شب من چند بسته آدامس فروختم. آن لحظه غم عجیبی وجودم را فرا گرفت و با خودم گفتم همه بسته های آدامس را از او بخرم و این ...
جدول پخش مدرسه تلویزیونی ایران 22 آبان 99/ فهرست برنامه های شبکه آموزش و چهار
میزها لمس کنند؛ اما تحصیل شان هم نمی توانست ناتمام باقی بماند، از این رو به یادِ زمان جنگ و جبهه، تلویزیون بار آموزش را به دوش کشید و به مدرسه تلویزیونی تبدیل شد. 10 اسفندماه رسماً با محوریت شبکه آموزش وارد این مسیر شد و امروز همه شبکه ها پای کارند و از صبح تا ساعاتی در عصر، با جدیت دروس ابتدایی و متوسطه را دانش آموزان بنابر برنامه اعلام شده از روز قبل، آموزش داده می شود. چندی پیش مسعود ...
محسن سعیدی، سرداور آسیایی بیسبال از تجربه هایش می گوید
تصور عموم مردم این بازی هزینه های زیادی ندارد. او در ادامه بیشتر این موضوع را توضیح می دهد. خانواده ورزشی محسن متولد 1364 است و در یک خانواده فرهنگی به دنیا آمده است. پدر و مادرش سال ها در آموزش و پرورش شهرمان شاگردان بسیاری را تربیت کرده اند. او سه برادر بزرگ تر از خودش دارد که همه آن ها در رشته های مختلف ورزشی فعالیت داشته اند. ورزشی بودن برادر سبب شده تا او هم گرایش به ورزش ...
فرمان امام برای شکستن حصر آبادان رجزخوانی بود
شعار سال: سردار علی فضلی، نخستین فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص)، از نخستین روز های آغاز دفاع مقدس در اغلب عملیات ها حضور داشته و خاطرات جالبی از نفوذ کلام امام در قلب رزمندگان دفاع مقدس و تأثیر آن در پیروزی های این رزمندگان و بعضا حل اختلافات میان آن ها دارد. همزمان با چهلمین سالروز دفاع مقدس و به مناسبت سالروز فرمان امام در 14 آبان ماه سال 1359 برای شکستن حصر آبادان، در گفت و گویی با جانشین معاونت هماهنگ کننده ...
روایت فارس من | از رنجی که دانش آموزان افغان می برند
آمده بود جویای کار بچه اش شود. معلم پرسید چرا پسرت در شاد نیست؟ گفت چون گوشی نداریم. معلم گفت 3 میلیون بده و برای بچه ات یک تبلت بگیر. جواب داد من پول رهن خانه ام سه میلیون است. هزینه ها در تهران جوری بالا رفته که مجبور شده ام بروم خارج از تهران زندگی کنم، زن و بچه ام گلستان هستند و خودم اینجا کار می کنم. اگر سه میلیون داشتم که وضعم این نبود. همه اینها را با شرمندگی گفت. سوم| همکارم می ...
خاطره های زمین تهران را تازه می کنیم
تحمیلی به اوج خود رسیده بود و بسیاری از هم محله ای های ما شهید شده بودند. در آن شرایط احساس کردم رفتن به جبهه برایم اولویت دارد و چند سال آخر دوران جنگ تحمیلی در جبهه های مختلف بودم. پس از پایان جنگ، بدنم دیگر آمادگی و شرایط گذشته را نداشت و ترجیح دادم فوتبال را در کسوت مربیگری ادامه دهم، البته عشق به مربیگری از نوجوانی در من وجود داشت و موقع بازی در زمین های خاکی، بیشتر از آنکه به بازی در پستی ...
ماجرای نذر هزار ویلچر
باید به این نوع برخوردها هم عادت کنم. ما در جامعه ای با آدم های متفاوت زندگی می کنیم پس باید خودم را برای هر نوع واکنشی آماده کنم، برای همین در جواب این پیام فقط نوشتم خدا پدر و مادرت را رحمت کند، خداحافظ. نیاز آن جوان همان ویلچر ساده بود و نیاز نفر بعدی هم آن ویلچر سی پی. و خاطره ای که برایت خیلی تأثربرانگیز بوده است؟ چند روز پیش، بعد از اهدای این همه ویلچر، گذرم به خانه ی ...
جدول پخش مدرسه تلویزیونی ایران 21 آبان 99/ فهرست برنامه های شبکه آموزش و چهار
باقی بماند، از این رو به یادِ زمان جنگ و جبهه، تلویزیون بار آموزش را به دوش کشید و به مدرسه تلویزیونی تبدیل شد. 10 اسفندماه رسماً با محوریت شبکه آموزش وارد این مسیر شد و امروز همه شبکه ها پای کارند و از صبح تا ساعاتی در عصر، با جدیت دروس ابتدایی و متوسطه را دانش آموزان بنابر برنامه اعلام شده از روز قبل، آموزش داده می شود. چندی پیش مسعود احمدی افزادی رئیس شبکه آموزش درباره طرح آموزشی ...
وارونه نمایی بیضایی در تاریخچه فرقه ضاله بهاییت
نیمه شبی که به دنیا آمدم وگریه می کردم (شروع شد)، احتمالا برای همین گریه می کردم.... از وقتی خودم را شناختم با رفتارهای غیرمعمول (مردم) با خودم روبه رو شدم، چه به خاطر عقاید پدر و مادرم و چه به خاطر رنگ چشمم و چه به خاطر نوع حرف زدنم و چه منطق حرف زدنم، چه اینکه درس دوست نداشتم و سینما را دوست داشتم... یعنی کسی که عین ما نباشد، سؤال می شود برای ما. بیضایی گلایه می کند که همواره در مدرسه و ...
با لحاف دوز 73 ساله و فراری از بازنشستگی/خدای کوک های زعفرانیه و خلازیر یکی است
شود و می گوید: خواب آرام و وجدان بیدار روزی شان باشد. سفره ما با خنده پر می شد 73 سال دارد، همه بچه هایش را راهی خانه بخت کرد. همسرش چند ماه قبل فوت کرده است و می گوید: فقط زنم نبود؛ مثل پدر و برادر، پشت و پناهم بود. رفیق شفیق روزهای سخت زندگی ام بود. چین و چروک زیر چشم هایش نم می شود. نگاهش را می دزدد که معلوم نشود مردی دلتنگِ یار سفر کرده اش شده: یکبار هم از من چیزی نخواست که ...
زن جوان:شوهرم مرا مجبور می کرد از زنان غریبه ای که به خانه می آمدند پذیرایی کنم
. او که 35 ساله بود از طریق یکی از بستگان دور پدرم به خانواده ما معرفی شد. با توجه به این که من اولین فرزند خانواده بودم و پدر و مادرم تجربه ای در این باره نداشتند، بدون انجام هیچ گونه تحقیقاتی و تنها با اعتماد به حرف های خواستگارم که ادعا می کرد دامدار و کشاورز است، به عقد او در آمدم. بالاخره شش ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، او مرا برای آغاز زندگی مشترک به اتاقک کوچکی برد که در یک ...
ایثار در دوئیرج ضامن پیروزی در محرم شد
.... در کنار آزادسازی مناطق اشغالی، پیروزی در عملیات محرم برای بالا بردن روحیه جبهه خودی و همین طور عموم مردم بسیار اهمیت داشت. در کنار آن شهر هایی مثل دهلران و موسیان از زیر دید و تیغ دشمن خلاص شدند و بعثی ها ضرب شست خوبی دریافت کردند. ریشه در باور ها نام عملیات محرم برای بسیاری از رزمنده ها یادآور همان عقایدی بود که آن ها را به جبهه های جنگ از جنوب تا شمالی ترین نقاط ...
مادر 2 فرزندش را به حضرت علی اکبر بخشید
...> حسین متولد فروردین ماه 1344 هفت سال از برادرش حسن کوچک تر بود، اما دست تقدیر الهی اینطور رقم خورد که او یک روز زودتر از حسن به شهادت برسد. حسین که در زمان شهادت تنها 17 سال داشت، نوجوانی از استان سمنان (شهر شاهرود) بود که راه و رسم جهاد را از برادرش حسن آموخت و با آنکه نوجوانی کم سن و سال بود، بار ها و بار ها در جبهه های جنگ حضور پیدا کرد. فاطمه غفوری خواهر شهید می گوید: نوع تربیت ...
آتش روی اروند
گردان سیدالشهدا فرستادند. با حضور در گردان، کم کم با بچه های گردان آشنا شدم. بین بچه ها یکی از رفقای رزمنده را دیدم و خیلی خوشحال شدم. هادی نقدی حالا فرماندهی یکی از گرون های گردان را برعهده داشت و آشنایی ام با او برمی گشت به دوره آموزش سال 1361 که در پادگان علی بن ابی طالب مرند که مربی آموزش نظامی بود. با پا درمیانی همین رفیقم شدم نیروی رزمی تبلیغاتی، یعنی زمانی که عملیات ...
گلوله در گلوی نوزاد/ بچه را بده تا به او شیر بدهم
.... بهار 59 در اوضاعی که بحران اقتصادی و وضعیتی رقت بار بر شهر سنندج حاکم بود و کمبود دارو، روغن نباتی، سوخت، آذوقه و مایحتاج عمومی کمر مردم را خم کرده بود، گروه های مسلح غیرقانونی در قامت مدیران تحمیلی حاکم بر شهر سنندج سرگرم جنگ قدرت، فزون طلبی و سهم خواهی بودند آنها ضمن به کارگیری ترفند برون فکنی، همچنان ضعف های اداره شهر را به دوش پاسداران انقلاب و شبه نظامیان کُرد که ...
کاش به آن مهمانی نرفته بودم
یادگاری بگیریم چند دقیقه برداشتم. 15 نفر بودیم و همه تأکید داشتند که علائم ندارند یا قبلاً مبتلا شده اند. اما همین شد که چند روز بعد از میهمانی سردرد و بدن درد گرفتم و دو روز بعد تب و لرز شروع شد. وقتی پزشک گفت به کرونا مبتلا شده ام گریه کردم. از فردای آن روز خواهرم و بعد پدر و مادرم هم مبتلا شدند و هر کدام در یکی از اتاق ها خودمان را قرنطینه کردیم. سرفه و تنگی نفس داشتم و در همه آن لحظات با خودم ...
به بهانه ولادت یک شهید از زبان برادر
تهدیدی برای آنان(ترکمن ها) نیست و ترکمن ها بدون تخریب، خانه ما را ترک کردند، این ماجرا با اعلام نام شهر از(بندر شاه) به(بندر ترکمن) تا حد زیادی فروکش کرد و ما به آرامش نسبی رسیدیم. در سال 58 خانواده ما از شهر بندر ترکمن به ساری نقل مکان کرده و در خانه پدری خودمان که پدرمان، در همان سروینه باغ احداث کرده بود، مستقر شدیم؛ البته ما غریبه نبودیم و اهالی محل ما را می شناختند و فقط همسایه های ما ...
روایت زندگی ملای مکتب خانه و یکی از اولین آموزشیاران نهضت سوادآموزی
کردن عم جزء هدیه داشت. بعضی ها قرار می کردند که بچه مان این مقدار از قرآن را که یاد گرفت، هدیه اش فلان قدر است. من اصلا مبلغی مشخص نمی کردم. حساب سادات با همه جدا بود و فرق داشت. آن ها را رایگان آموزش می دادم. البته برخی از سوره ها مثل تبارک یا توحید هم هدیه داشت. در روستا معمولا گندم یا روغن زرد می آوردند و هدایا خوراکی بود، اما وضعیت در شهر فرق داشت. هرچقدر توانشان می رسید، می دادند ...
گفتگو با خانواده ساکن محله اروند که تمام زندگی شان را وقف کار فرهنگی کرده اند
که برای بچه ها برگزار می کردیم. بچه هایی که در این نقطه از شهر تفریح خاصی ندارند و عاشق همین اردو های ساده هستند. روز های تعطیل همه بچه های محله می ریختند پشت وانت آقای زارع و دسته جمعی می بردیمشان به مکان های تفریحی اطراف مثل روستای شرشر و... امکانات خاصی نداشتیم، اما بچه ها کلی کیف می کردند. سفر کربلا از آقای زارع می خواهم که شیرین ترین خاطره اش در این سال ها را بگوید و او ...
اینفلوئنسرها چطور پدیدار می شوند؟
تصویر صحبت کنم و همه را بخندانم. دو سه سال پیش هم برای شوخی و سرگرمی این کار را انجام می دادم و چندنفر از دوستانم پیشنهاد دادند که صفحه ای درست کنم و ویدئوهایم را آن جا بگذارم. برای خودم هم باورش سخت بود، ولی صفحه ام در مدت شش ماه، یک میلیون مخاطب جذب کرد. اینستاگرام را فیلتر کنند، خوشحال می شوم! از جواد خواجوی می پرسم روزانه چندساعت در فضای مجازی می چرخد و چه چیز هایی را ...
جدول پخش مدرسه تلویزیونی ایران 20 آبان 99/ فهرست برنامه های شبکه آموزش و چهار
بروند و طعم دلنشین و دلچسب علم و دانش را از پشت میزها لمس کنند؛ اما تحصیل شان هم نمی توانست ناتمام باقی بماند، از این رو به یادِ زمان جنگ و جبهه، تلویزیون بار آموزش را به دوش کشید و به مدرسه تلویزیونی تبدیل شد. 10 اسفندماه رسماً با محوریت شبکه آموزش وارد این مسیر شد و امروز همه شبکه ها پای کارند و از صبح تا ساعاتی در عصر، با جدیت دروس ابتدایی و متوسطه را دانش آموزان بنابر برنامه اعلام شده از روز قبل ...
حتی یک سطر متن سغدی در ایران نداریم/ تمام دست نوشته های سغدی در چهار شهر دنیا نگه داری می شود
در یک کلاس می نشستند. تعداد دانش آموزان خیلی کم بود، مثلا در حد 5 یا 7 دانش آموز در یک کلاس حضور داشت. من مادربزرگی مادر مادرم به نام خانم لیلا کوهی داشتم که از 4 سالگی به من خواندن و نوشتن را یاد داده بود، در حدی که کیهان بچه ها و اطلاعات کودکان را کاملا می خواندم، به علاوه کتاب قصه و... مطالعه می کردم. برای همین وقتی در شهرستان ها به مدرسه می رفتم، خیلی راحت می توانستم کتاب ها را بخوانم و شعرها ...