سایر منابع:
سایر خبرها
معجزه تلاش و انگیزه برای کشتی گیر آسیب نخاعی؛ زندگی قهرمان جهان به مو رسید اما پاره نشد
همه چیز برای من تمام شده بود به لطف خدا و تلاش خودم (که خیلی سختی کشیدم و بارها زندگی ام به آخر رسید ولی دست از تلاش برنداشتم) توانستم به شرایط خوبی برسم و انگیزه بگیرم. امیدوارم با دعای خیر شما مردم عزیز بتوانم به زودی به تشک کشتی برگردم. جا دارد از آقای علیرضا دبیر که در این مدت به من خیلی محبت داشتند تشکر کنم همچنین از پدر مادر عزیزم و همه عزیزانی که من را حمایت کردند ممنون و سپاسگزارم و ان شاءالله که بتوانم این زحمات را جبران کنم.8 مرداد ماه؛ آغاز اردوی تیم ملی کشتی آزاد انتهای پیام/ ...
شهاب حسینی و هادی حجازی فر همبازی شدند
ماشین های من در مرور خاطرات هر پسربچه ای انگار وجود اسباب بازی اتومبیل، امری ناگزیر است. مادر من هم برایم از این ماشین های کوچک اسباب بازی می خرید. مجموعه ای جمع کرده بودم که در آن 150 ماشین کوچک به چشم می خورد. هنگام اسباب کشی، اسباب بازی ها را جا گذاشتم. 2 هفته بعد که فهمیدم کیسه حاوی ماشین ها نیست، از این موضوع بسیار ناراحت شدم. دور ایران با مادر امدادگر اول دبستان را در ...
جزئیات نحوه دزدی از مخزن اشیاء تاریخی همدان
این نگهبان 40 ساله که صبح چهارشنبه از سوی پلیس آگاهی تهران در پارک مهدیه در حوالی میدان آزادی دستگیر شد در خصوص نحوه سرقت هایی که از انبار سازمان میراث فرهنگی انجام داده بود می گوید: همکار من امین اموال بود و در موزه کار می کرد. البته جایی که من به آن دستبرد زدم، مخزن میراث فرهنگی بود. خودم نگهبان بودم که یک روز برای سرکشی به اتاقی رفتم که عتیقه ها در آن نگهداری می شد. همکارم که عنوان امین اموال ...
فرمان زندگی را دست گرفتم / روایتی از یک مادر تاکسیران
.... در گزارش امروز میزبان خانم رشیدپور به عنوان یک راننده تمام وقت تاکسی های اینترنتی بودیم. مادری که قبل از ازدواجش کار نمی کرده، ازدواج که کرده راننده شده و چند سال بعد از مادر شدنش تا کنون راننده تاکسی است. الان یک مادر راننده تاکسی است. دو فرزند دارد، یک پسر 16 ساله و یک دختر 18 ساله. فرزند سالم هدیه خدا بود تازه یک هفته بود که جواب آزمایش بارداری ام را گرفته بودم. من این ...
قتل مرد فلج توسط پرستار زن خانگی/ قاتل:او به من تجاوز کرد!
کیفرخواست از سوی نماینده دادستان با اتهام تسبیب [سبب سازی]در قتل عمد، متهم برای دفاع از خودش به جایگاه رفت و با طرح ادعای تازه ای گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم و تنها می خواستم او را مسموم کنم چرا که 3 روز قبل از فوت، سجاد به من تعرض کرده بود. سجاد مدام بددهنی می کرد و به من می گفت که از همسرت جدا شو و با من ازدواج کن. من هم به خاطر اینکه به آن کار نیاز داشتم و از او عصبانی بودم، 3 قرص را پودر کردم ...
نقشه های پلید پسردانشجو برای دختر جوان/ تجاوز وحشیانه در هتل آپارتمان!
...! او با زور و تهدید نه تنها به خواسته شومش رسید بلکه از صحنه های آزار شیطانی هم فیلم گرفت و سپس قرصی را به من خوراند که بعد از آن چیزی نفهمیدم! وقتی از خواب سنگین بیدار شدم درون اتاق تنها بودم و از کوروش هم خبری نبود! اضطراب و نگرانی دیوانه ام می کرد و وضعیت روحی بدی داشتم . اشک ریزان به خانه رفتم اما از این ماجرا به کسی چیزی نگفتم! تا این که چند روز بعد هنگامی که در گروه همکلاسی ...
لواندوفسکی: رفتن من از بایرن مونیخ ربطی به هالند نداشت
زمین دوست بودیم، بلکه در خارج از زمین بیشتر از یک دوست بودیم. مهاجم پیشین بایرن مونیخ صحبت های خود را این طور ادامه داد: در نهایت این فصل از دوران حرفه ای ام هم به پایان رسید و من یک فصل جدید در زندگی ام و یک فصل جدید در دوران حرفه ای ام باز کردم. همه اتفاقانی که در چند هفته قبل از ترک بایرن مونیخ اتفاق افتاد، سیاست هایی هم به همراه داشت. باشگاه بایرن سعی کرد دلیلی پیدا کند که چرا آنها ...
مواجهه همسر مدافع حرم با تکه های جگر شوهر! + عکس
را بیاورم؟ من می روم بچه ها را می آورم و برمی گردم... من این را می گفتم و همه کسانی که آن اطراف بودند، گریه می کردند. خیلی برایم عجیب بود. با خودم می گفتم چرا گریه می کنند؟! پاره های جگر حاج محمد پورهنگ فقط چند روز بعد از این عکس، باعث شهادتش شد... خواستند پیکر همسرم را ببرند. برایم جالب بود که برای رسیدگی به همسرم اینقدر سرعت عمل نداشتند اما برای بردن پیکرشان خیلی سریع عمل ...
سرنوشت شوم زن جوان/ شهلا او را به خانه فساد کشاند!
زندگی بهتری برایم بسازد اما همسر دومم بهزاد هم آدم خوبی نبود مدام اذیتم می کرد و زندگی برایم جهنم شده بود با اینکه 25 سال بیشتر نداشتم نتوانستم او را هم تحمل کنم. به همین خاطر به دادگاه رفتم و درخواست طلاق دادم. در همین روزها با دختری به نام مهوش در آرایشگاه آشنا شدم. در ظاهر دختری با وقار و مهربان بود وقتی با هم صمیمی تر شدیم او مرا برای برادرش خواستگاری کرد اما من که هنوز متأهل بودم ...
سرانجام شوهری که برای طلاق دادن همسرش او را بی آبرو کرد!
به گزارش تازه نیوز، زن 38 ساله که با در دست داشتن حکم سرپرستی دختر 12 ساله اش به کلانتری قاسم آباد مشهد مراجعه کرده بود تا به طور قانونی فرزندش را از خانواده همسرش تحویل بگیرد درباره ماجراهای دردناک زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: من کارمند یکی از ادارات نیمه دولتی هستم و همسرم نیز شغل آزاد داشت اما از همان روزهای آغازین زندگی مشترک آرام آرام اختلافات ما شروع شد چرا که حرف های ...
دام سیاه خواستگاران قلابی برای دختران جوان
داد اتفاقات تلخ و پیاپی هنوز هستند دخترانی که به سادگی به عشق های خیالی دل می بندند و خود را در معرض آسیب ها و خطرات هولناک قرار می دهند. از اخاذی تا قتل پرونده مردی افغانستانی که خود را ایرانی جا می زد و با خواستگاری از دختران جوان از آنها اخاذی می کرد اکنون در دادسرای جنایی تهران در دست رسیدگی است، البته جرائم این مرد زمانی فاش شد که او دست به جنایت زد و دختری را به کام ...
رضا کرمانشاهی در گفتگوی اختصاصی با طرفداری: فقط از اخراج علی دایی پشیمانم، عاشق بازی علی کریمی بودم
دستمزد می دادند آن هم هر چند سال یکبار پرداخت می شد و در ازای آن 20، 30 میلیون حرف می شنیدیم. اگر در تمام فصل 16 بازی خوب قضاوت کنید، فقط کافی است یک اشتباه داشته باشید، تمام آن قضاوت ها از بین می رود و فقط درباره اشتباه تو حرف می زنند. من در یک فصل چهار دربی را قضاوت کردم که هر چهار بار هم داوری هایم با نمره بالای ناظر و تایید تمام کارشناسان همراه بود اما در همان فصل فقط یک اشتباهی که داشتم دیده ...
هویت دوست: ناطق نوری را من آوردم
. - بنده متولد دی ماه 1324 هستم و بوکس را واقعا از بچگی شروع کردم. زمانی که 9 سال داشتم با دستکش بوکس آشنا شدم. علت آن هم این بود؛ یک کارمند اصل چهار (نام یک سازمان آمریکایی) که از بوکسورهای قدیم آمریکایی بود، دستکش بوکس داشت و در محله ما در خوزستان با بچه ها بوکس کار می کرد. او به ما بسکتبال و بوکس یاد می داد. از آنجا شد که من وارد بوکس شدم و با مربیگری همین مرد آمریکایی (مستر فورد) شروع ...
داستان های بی انتهای یک شهر
از ارکان اصلی قلم پیمان عباسی بود. وحید نقش بسیار قشنگی است و من آن را دوست داشتم. در چند سالی که در این عرصه فعالیت می کنم، غیر از یکی دو کاری که نقش شیطان بودم، ولی در ظاهر آدم مثبتی بودم؛ همیشه نقش مثبت بازی کردم. جنس صدا و صورتم به گونه ای است که نقش های مثبت به من پیشنهاد می شود. نقش وحید را که خواندم دوست داشتم کما این که قرار نبود این نقش را بازی کنم و پیشنهاد اولیه دوستان برای ...
من به مهمانی جنجالی پرسپولیسی ها نرفتم/ به من گفتند کی این همه پول به تو داده است!
پرسپولیسی است. سالیان سال این دو باشگاه از یک منبع تغذیه می شدند که خلاف قوانین کل دنیا و فیفا است. این ها با مدارک فیک در لیگ قهرمان شرکت می کردند که فصل گذشته نتوانستند آن مدرک را جور کنند. من به عنوان بازیکن سپاهان گزینه سال آسیا بودم. آن موقع سال 2009 اینترنت در ایران چطور بود؟ ولی من گزینه بهترین بازیکن سال آسیا بودم. هم 2009 و 2011 جزو گزینه ها بودم. تبلیغاتی که برای بیرانوند، نکونام و مجیدی شد چطور بود؟ هر دو بار از نظر کاربرها به عنوان بهتربن انتخاب شدم. من شاید برای مطبوعات هم چیزی نداشتم. این اجتناب ناپذیر است و به خاطر مخاطبِ مردمی است. ...
افشای جعل وصیت شاه در خاطرات زاهدی
ولیعهد وصیتی هم کرده یا نه؟ وقتی به قاهره رسیدم مترصد بودم که ببینم وصیت نامه ای در کار هست یا نه، و عجبا که فهمیدم وصیت نامه ای در کار نیست. به همین علت هم فرح دست به کار شده بود که متنی به نام وصیت نامه سیاسی شاه تهیه شود و ماموریت و انجام کار را به عهده دکتر منتصری یکی از اشخاص مورد اعتماد و علاقه فرح سپرده بودند. جواد معین زاده و چند نفر دیگر هم همکاری می کردند و دست اندرکار بودند. حاصل کار آن ...
خدا مرادی: پاسپورتم در باشگاه استقلال گم شد
به گزارش "ورزش سه"، امیرحسین خدامرادی که به صورت قرضی از استقلال به هوادار رفته بود؛ این فصل مجدد در هوادار باقی مانده؛ وی در این رابطه به خبرنگار ما گفت: قراردادم پارسال قرضی بود. یک فصل برای هوادار بازی کردم و در 14 بازی به میدان رفتم و گل زدم و با این عملکرد به استقلال برگشتم و در تمرینات حضور داشتم. قرار بود مربی لیست خروج اعلام کند، من از نظر عملکردی در آن یک هفته عالی بودم و در لیست خروجی ه ...
حبیب الله صادقی با زبان هنر پای آرمان های انقلاب ایستاد
شروع حمله عراق به ایران تا پایان روزهای جنگ هر روز بخشی را در آن بر عهده داشتم و به نوعی سنگر و جبهه من فعالیت در این عرصه بود. در کارهای تبلیغاتی دوران جنگ با سپاه و حوزه هنری فعالیت و همکاری داشتم، هر روز شرایط به گونه ای بود که یک پوستر یا کاریکاتور خلق می کردیم، در واقع ستاد مرکزی ما خانه و آتلیه مان بود. عمده آثاری که خلق کردم در این احوالات بود. زمانی که در جبهه بودم نیز پرتره بچه ...
راز سرقت عتیقه های میلیاردی از مخزن میراث فرهنگی همدان
میراث فرهنگی فیلم مستند می ساختم اما پولش را ندادند. من حتی طلاهای همسرم را برای این کار فروختم اما پولی را که خرج کرده بودم به من ندادند. 300 میلیون تومان در سال 94 از آنها طلب داشتم آخر سر هم گفتند چون کارمند اینجا هستی پول به تو نمی دهیم. همکار من امین اموال بود و در موزه کار می کرد. البته جایی که من به آن دستبرد زدم، مخزن میراث فرهنگی بود. خودم نگهبان موزه بودم که یک روز برای سرکشی به اتاقی ...
افشاگری مجری زن مشهور درباره رونالدو!
سپس گفت: دوستم که با من بود گفت: الی تو نباید نه بگویی، خواهش می کنم. بعد من پذیرفتم و به کریستیانو گفتم باید برایم راننده بگیری تا هر وقت خواستم بتوانم به خانه ام بروم و او گفت اوکی. ما از مهمانی خارج و از هم جدا شدیم. دوستم با ماشین او رفت، من با ماشین مدیرش رفتم. به خانه او رسیدیم و چند لیوان نوشیدنی خوردیم و سپس حدود ساعت 3 صبح به او گفتم می خواهم بروم. برای رفتن به خانه او مرا با راننده اش ...
هدیه ای هنری برای ایران
ابتدا به طور شگفت انگیزی، مسحور و مبهوت خط و موسیقی بودم. ما از سمنان به بهشهر مهاجرت کرده بودیم و انگار مهاجرت در تقدیر من بوده است. آن روزها آنقدر کوچک بودم که حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتم، اما فرم ها و خط ها مرا به شدت تحت تأثیر قرار می داد. به تدریج این علاقه جدی تر شد و در نوجوانی به کلاس های موسیقی و خوشنویسی رفتم. وقتی دیپلم گرفتم، دوران آموزشی این 2رشته را گذرانده بودم و بعد وارد دانشکده ...
پاسخ به خیانت احتمالی همسر با چاقوی خشم
نرفته و به بیمارستان آمده ام. بعد هم مرا دست به سر کرد و از بیمارستان بیرونم انداخت. بعد با خودم گفتم در بیمارستان که بوده که نمی خواسته من او را ببینم. دو ماه قبل هم مرا به بیمارستان دعوت کرد تا برای یکی از دکتر های بیمارستان شیرینی ببرم. توافقی از هم جدا شدیم من مریم را دوست داشتم، اما بعد با هم به اختلاف خوردیم، به همین دلیل با طلاق توافقی موافقت کردم و از هم جدا شدیم. چند ...
خواندن این متن برای همه توصیه نمی شود!
، به کمر محسن نزدیک کرد؛ طوری که او احساس می کرد که اتو داغ است و فقط به من خیره شده بود و هیچ حرفی نمی زد، مسعود قربانی مجدداً سؤال کرد که حرف می زنی یا نه؟ که به دنبال این حرف، ناگهان اتو را به کمر محسن میر جلیلی چسباند که محسن از شدت درد باحالت عجیبی دهانش را باز کرد، سپس از هوش رفت. بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود، من خیلی ترسیده بودم، خود مسعود قربانی هم ترسیده بود ولی سعی می کرد که ...
یک اتفاق مرا از فوتبال دور کرد
به هتل اوین بردند و هر کدام در یک اتاق مستقر شدیم. وقتی در حال استراحت بودم حشمت خان به طور ناگهانی وارد اتاق شد و گفت آمدم از تو بپرسم چه کار کردی که حسن روشن این قدر از تو تعریف می کند! من هم غافل از اینکه چند دقیقه قبل همین حرف را به حسن روشن زده خیلی خوشحال شدم و آرام گرفتم. حشمت خان اینگونه مهر بازیکنان را در دل یکدیگر می انداخت تا در زمین فوتبال پشتیبان هم باشند. فردای همان روز ما بازی ...
اظهارات عجیب نگهبانی که سارق موزه شد
کشید تا با شگردی تازه دست به سرقت از رانندگان کامیون بزند. او در گفت وگو با همشهری جزئیات سرقت های سریالی اش را بازگو کرد. چطور راننده کامیون ها را فریب می دادی؟ ابتدا خانه ای برای یک یا دو روز با مدارک جعلی اجاره می کردم. سپس با باربری ها تماس می گرفتم و به بهانه اسباب کشی درخواست راننده می کردم. البته می گفتم فقط راننده کامیون بفرستید چون خودم کارگر دارم که وسایلم را جابه جا ...
از دوستی تا تجاوز به مرد جوان | دوستم به من تجاوز کرد، او را کشتم
قصد کشتن امین را نداشتم. فقط می خواستم مقاومت کنم تا بار دیگر مرا آزار ندهد. من از این زندگی خسته شده بودم؛ اما او دست از تهدید برنمی داشت. من که کنترلم را از دست داده بودم در آن لحظه با میله چند ضربه به سرش زدم. او مستحق مرگ بود. قضات با پایان دفاعیات متهم وارد شور شدند تا رأی صادر کنند. ...
احمد شاملو؛ سرآغاز شعر سپید، نظر مخالف اکثریت درباره حافظ و فردوسی، عاشق آیدا و مورد نقد و حمایت سیاسیون
و اعتبار خود را نزد شاملو از دست داد. تا آنجا که که او در گفت وگویی اشاره می کند: فهمیدم از مدرسه چیزی عایدمان نمی شود. سیستم آموزشی ما سیستمی استعماری است؛ مردم تعلیم دیده نیستند. آن ها چیزی از این سیستم یاد نمی گیرند. عطش خواندن و آموختن و تجربه کردن شرایط را داشتم؛ به همین خاطر هم پیش از موعد مدرسه را ول کردم. هرچه می یافتم، می خواندم؛ درگیر سیاست شدم و بعضی وقت ها مخفیانه کتابچه ...
چند نجات باورنکردنی در سیل تهران!
درشت همه انها را در خود بلعید. با چشم خودم دیدم که سیل مردم را وارد روددره، مسیل ها و جوی ها کرد و جنازه خیلی از آنها هم هرگز پیدا نشد. آن روز خیلی از زنان و کودکان هم درخانه ها بودند. اما سیل، خانه ها را هم محاصره کرد و هر لحظه بیم آن می رفت که خانه ای را با تمام ساکنانش ببلعد و با خود ببرد. شاهدان عینی از به صدا در آمدن آژیر قرمز در هنگام وقوع سیل می گویند. صدای آژیر اما برای مردم معنای دیگری ...
جلال مقامی، استاد صدا و دوبله که از غذایش می زند تا پول دارو بدهد
جلال مقامی: از غذایم می زنم تا دارو بخرم! احسان ناظم بکایی؛ روزنامه نگار در اینستاگرام خود از ملاقات با اسطوره دوبله ایران نوشت: امروز، #جلال_مقامی هشتاد و یک ساله می شود. چند روز قبل به دیدنش در مهرشهر کرج رفتم. دقایقی قبل از رسیدن حسین قرایی، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما آنجا بودم. بیماری و کهولت تاثیری در صدای رسا و هوشمندی اش نداشت. مقامی حرفی زد که دلم ...
سیدصالحی: اگر الان بازی می کردیم، بازیکن 100 میلیاردی بودیم!
روزنامه گل در این راستا به گفت و گوی گل را با سید مهدی سید صالحی بخوانید که دیروز قدم به 41 سالگی گذاشت . اقا سید تبریک. چند ساله شدی؟ ممنون پا به 41 سالگی گذاشتم . شما از شهرخودرو طلب دارید؟ من قرارداد مالی نداشتم و دلی قرارداد بسته بودم . تیمداری می کنند؟ بعید می دانم تیمداری کنند چون به احتمال زیاد امتیاز تیم را ...