سایر منابع:
سایر خبرها
شرم آورترین خیانت یک زن ایرانی را می خوانید !
بود چرا که همت با زنان دیگری نیز ارتباط داشت و من تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام در این شرایط تصمیم گرفتم برای همیشه همت را از زندگی ام بیرون کنم به همین دلیل در خانه ام را قفل کردم و دیگر او را به زندگی مشترک مان راه ندادم ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلاها، مدارک و گوشی دخترم شدم از آن جایی که گاو صندوق و در اتاق با کلید باز شده بود ...
بازیگر سرشناس ایرانی: هر جا می رفتم به من زن نمی دادند | می گفتند تو زنده نمی مانی!
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان اصغر نقی زاده، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه جعبه سیاه شبکه افق درباره ماجرای زن گرفتنش گفت: سال 1363، 30 هزار تومان دادم، زن گرفتم. آن موقع یک دختر به ما دادند، با 32 دندان سالم و دو نیسان اثاث. البته دلار 63 تک تومانی بود. ما با همسرمان عقد کردیم و بعد عازم جبهه شدیم. نقی زاده درباره تعداد دفعات خواستگاری رفتنش توضیح داد: پیش ...
قتل شوهر زن خیانتکار به خاطر عشق و عاشقی
و همسر مقتول با هم همکار بودیم. او همیشه از رفتار شوهرش گلایه داشت وقتی کم کم به او علاقه مند شدم حرف هایی که از همسرش می زد مرا ناراحت می کرد به همین خاطر تصمیم گرفتم او را بکشم بعد یک اسلحه خریدم و شوهرش را کشتم. اما همسرش از این ماجرا با خبر بود. پس از محاکمه این زن و مرد در پایان جلسه قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیای دم، فرهاد را به و زن جوان را به 25 سال زندان محکوم کردند ...
حرز امام جواد علیه السلام چیست و چه کاربردی دارد؟
بردم و با او نیکی کردم و خلعتش دادم . و اما ادامه این روایت چون آن زن از پیش من رفت نزد پدرم رفتم و گفتم با او آنچه دیده بودم و پدرم در آن حالت که مست لایعقل بود اشارت به غلامی کرد که پیش او ایستاده بود که شمشیر مرا بیاور، شمشیر گرفت و سوار شد و گفت که واللّه من می روم و او را می کشم ، چون این صورت از پدر خود مشاهده کردم پشیمان شدم و اِنّا للّهِ وَ انّا اِلَیْهِ راجِعُونَ ...
زنم خیلی ساده است حوصله زندگی با او را ندارم!
برخلاف برخی دخترها هفت خط و فریبکار نبود و همین سادگی و بی شیله پیله بودنش مرا جذب کرد. وقتی پیشنهاد ازدواج دادم و خانواده ها نیز قبول کردند با هم ازدواج کردیم، ما هنوز درسمان تمام نشده و دانشجو هستیم اما الان مشکل من با همسرم این است که آنطور که من می خواهم رفتار نمی کند. من فکر می کردم مونا بعد از ازدواج و زندگی در تهران کمی رفتارش معتدل تر شود و از این همه سادگی دست بردارد ...
ناخواسته گرفتار زندگی سیاه شد
بود و حالم روز به روز بدتر می شد. آن قدر همسرم را کردم و روی اعصابش راه رفتم که تقاضای داد. به خواهرم گفته بود می خواهد با این کار مرا در منگنه بگذارد تا بلکه سر عقل بیایم. اما باز هم غرور بی جا کار خودش را کرد. او مهریه اش را بخشید و من هم طلاقش دادم. بعد از جدایی از شریک زندگی ام سرخورده و سرافکنده شده بودم؛ دیگر خانواده ام نیز چشم دیدنم را نداشتند. از ...
ماجای ازدواج اینترنتی و طلاق زن و مرد طلبه در تهران | در فیسبوک آشنا شدیم!
زوج جوان طلبه ای که از طریق فضای مجازی باهم آشنا شده بودند ، 2 سال بعد ازدواج وقتی دیدند که درکنارهم نمی توانند احساس خوشبختی داشته باشند با مراجعه به دادگاه خانواده از هم جدا شدند. هنگام ورود به سالن طبقه دوم مجتمع قضایی خانواده شماره دو ولنجک چشمم به طلبه جوانی افتاد که با برگه ابلاغیه ای در دست کنار زنی محجبه ای پشت در شعبه رسیدگی کننده بسیار جلب توجه می کرد. رکنا در خبری ...
روایت مادری که مجبور به فروش کلیه شد
. او درحالی که کار خانگی خود را که مربوط به مونتاژ وسایل الکترونیکی است انجام می دهد، روایت زندگی خود را آغاز می کند: سال 79 و در 19 سالگی ازدواج کردم، بعد از یک سال متوجه اعتیاد شدید او شدم، همه کار کردم تا درمان شود، 15 سال تحمل کردم که فایده ای نداشت و در نهایت جدا شدم و سرپرستی دخترم را هم به عهده گرفتم. این مادر ادامه می دهد: از بانک وام گرفته بودیم و من ضامن بودم، پول رفت ...
زن مطلقه بعد از ازدواج با عشق خیابانی اش گرفتار خیانتی شوم شد / کمکم کنید جهیزیه ام را پس بگیرم!
ولی او بالاخره مرا پیدا کرد و باز هم تهدیدهایش را ادامه داد.او می گفت:اگر نتوانم با تو ازدواج کنم! هم زندگی تو را نابود می کنم و هم خودم را به تباهی می کشانم! منظورش را خوب می فهمیدم ولی نمی دانستم با این ماجرا چگونه کنار بیایم. او مدعی بود حصار محکمی از برایم ساخته است و تا ابد درون این حصار باقی می ماند. ناصر به خاطر من با خانواده اش نیز قطع رابطه کرد و من هم وقتی اوضاع را این گونه دیدم به عقد او ...
برادر کوچکترم به خاطر علاقه ام به ازدواج مرا کتک می زند!
به گزارش زیرنویس، من لعیا هستم 26ساله ، خواهر و برادر بزرگترم ازدواج کرده اند و برادر کوچکترم مجرد است. پدرم بازنشسته و مادرم خانه دار است. مدت زیادی است که من و برادرم دچار مشکلاتی با یکدیگر هستیم و خانواده هم عملا از او حمایت می کنند. برادرم بیماری قلبی دارد و به همین [...]
زنم با کارگرم به من خیانت کرد / آنها از من سارق مسلح ساختند!
دستگیر و به مدت یک سال و نیم راهی زندان شدم. بعد از آزادی از زندان بود که عاشق دختری در گرگان شدم، من با یکی از اطرافیان آن دختر دوست بودم و به همین دلیل هم خیلی زود با او ارتباط برقرار کردم و بعد هم به خواستگاری اش رفتم اما بعد از ازدواج و در حالی که 2 فرزند داشتم او آن قدر زیر گوشم زمزمه کرد تا این که حق طلاق را از من گرفت، من هم که نمی فهمیدم چه می کنم حق طلاق را به همسرم دادم. مدتی ...
طلاق گرفتم تا به عشقم برسم!
به گزارش زیرنویس، من سارا هستم 17 ساله بودم که با میلاد ازدواج کردم، ما همدیگر را دوست نداشتیم.... من هیچ حسی به میلاد نداشتم تا اینکه در مهمانی های دوستان دوران مجردی شوهرم با پسر خوش تیپی که تقریبا در همه میهمانی ها بود آشنا شدم این آشنایی من را از مسیر زندگی جدا [...]
طلاق گرفتم تا به عشقم برسم!
چون دوستش نداشتم علاقه او را نمی دیدم او وقتی مرا طلاق داد گفت به خاطر اینکه تو خوشبخت شوی تو را طلاق میدهم اما من خیلی مغرورانه پا روی احساسات میلاد گذاشتم اما می دانم که آه او مرا گرفت و فرزین غیبش زد و زن دیگری را برای ازدواج انتخاب کرد من گناه بزرگی را مرتکب شدم و حالا نه راه پیش دارم و نه راه پس ، خانواده ام مرا طرد کردند آنها از اینکه آبرویشان را بردم و رسوا شدم مرا به خانه راه نمی دهند من ...
حکم قصاص نفس دامادی که عموی عروس را کشت
قتل عمدی عموی عروس پای میز قضاوت قرارگرفت. او در تشریح جزئیات این حادثه وحشتناک گفت:5نفر از خانواده عروس کسانی بودند که به منزل پدرم حمله کردند. در واقع آن ها برای صلح و سازش بین من وهمسرم (پریسا)آمده بودند ولی تنها هاشم(مردمیان سال)به آشتی ما توجه داشت و بقیه آن ها سنگ می زدند. وقتی هاشم به خانه پدرم آمد ابتدا مادرم در حیاط را گشود و ما به درون خانه آمدیم که ناگهان علی اصغر در را هل داد و دست ...
دختر 14 ساله قربانی خودخواهی نامادری اش شد
را آماده کردم و عکس های مادرم را برداشتم منتظر شدم همه بخوابند بعد از خانه گریختن فکر کنم ساعت 2 نیمه شب بود در خانه را آرام بستم و کوله ام را روی دوشم انداختم و رفتم . اصلا درباره مقصد هیچ فکری نکرده بودم فقط میخواستم از خانه پدرم دور شوم آنقدر دور که دیگر مرا نبیند. در خیابان پایم در یک چاله رفت چند دقیقه بعد بود که گشت پلیس وقتی مرا دید متوجه شد که من از خانه فرار کردم اصلا دوست نداشتم به خانه ...
این زن در جریان یک اتفاق تلخ گورخواب شد / نگاه مردم مرا به زندگی بازگرداند + نظر کارشناسی
به گزارش رکنا، در 13 سالگی پدر و مادرم را در از دست دادم و به اجبار و زور عمویم ازدواج کردم ، 10سال با هم زندگی کردیم ، تمام طول این مدت فقط شکنجه و بدبختی و درد بوده ، دستان سیاهم یادگار سالها کارتن خوابی است ، یک سال ، دو سال ، چهار سال ، بهترین سال های جوانی ام با کارتن خوابی گذشت ، جوانی ام با بدبختی رفت ، خوابیدن در همه جا را تجربه کردم ، از روی زمین و چمن پارک تا کنار جدول خیابان و چاله و ...
این زوج های هنرمند بعد از سال ها هنوز عاشق اند
با مائده طهماسبی 60 ساله ازدواج کرده است. او درباره ازدواجش می گوید: یادم می آید زمانی که در آمریکا تحصیل می کردم برای اجرای برنامه ای به آلمان رفتم و در آنجا با همسرم مائده آشنا شدم و حدود سه سال با هم ارتباط نزدیک داشتیم تا اینکه یک روز ناگهان به من الهام شد که مائده می تواند شریک زندگی من باشد! همین جا با شماره او تماس گرفتم و گفتم: “تو شریک زندگی من هستی و می خواهم با تو ازدواج کنم. ” فکرش را ...
روایت جالب فوق ستاره لیگ قهرمانان: هیچ باشگاهی من را نمی پذیرفت/ گفتند در فوتبال هیچی نمی شوی
پیدا کنم. حتی در ترکیب روز مسابقه هم قرار نمی گرفتم، به من گفتند که انفرادی تمرین کنم. معمولا جایی نزدیک خانه مان در ورزیا می رفتم و وقتم آن را جا می گذراندم. خوب بازی می کردم. آنجا هیچکس به من می گفت که خیلی ریزه اندام هستم. در حقیقت همیشه می شنیدم که به من می گفتند اگر واقعا اراده کنی می توانی یک فوتبالیست حرفه ای شوی. اما در آوای من کم آوردم، به پدر و مادرم زنگ زدم و گفتم که ...
داستان شنیدنی نی ریز
کردیم و در سال 1315 گواهی پنجم گرفتم. بعد هم وارد ارتش شدم. البته بعد از آن بیکار نماندم و خیلی کتاب خواندم؛ کتاب های بزرگی مثل کلیله و دمنه، یا کتاب های جرجی زیدان. بچه های خودم لیسانس دارند، ولی یک کلمه از این ها را نخوانده اند. در عید نوروز مردم تخم مرغ رنگ می کردند؛ کماچ و کلوچه می پختند؛ آش ماست، آش جو و شیربرنج درست می کردند. دید و بازدید هم مفصل بود. من سواد داشتم و یک عده خواهان ...
پس از شب عروسی وقتی زنم را از نزدیک دیدم تازه فهمیدیم او...
.... او گفت که خانواده عروس در تمام دوران نامزدی این مسئله را از او پنهان کرده بودند. یسری به رسانه های محلی اظهار داشت که وقتی فهمید عروسش هم آلت مردانه دارد، عروس به او گفت: خدا مرا اینگونه آفرید. یسری فاش کرد که خانواده عروس به او گفته اند که حقیقت ماجرا را از او پنهان کرده اند تا دخترشان بدون هیچ مانعی ازدواج کند. بعداً یسری متوجه شد که همسرش 5 سال پیش تحت عمل تغییر جنسیت قرار گرفته. که در سازمان ثبت احوال ثبت شده است و نام قبلی او محمد بوده است. منبع: خبر آنلاین ...
سرنوشت زن خیانت کار که شوهرش جلوی چشمانش زنان خیابانی را به خانه می آورد / کمکم کنید از این باتلاق خیانت ...
حالا هر وقت خمار می شد، روزگارم را سیاه می کرد. او برای استعمال مواد مخدر سر از پاتوق های خلافکاران درآورد و در همین اثنا با زنان غریبه هم ارتباط داشت تا حدی که گاهی برخی از همین زنان معتاد برای مصرف مواد به خانه ما می آمدند و من با دیدن این صحنه های زجرآور دچار عذاب روحی می شدم. بارها خواستم از حسن بگیرم اما خانواده ام مخالفت می کردند و من چاره ای جز سکوت و تحمل نداشتم. سال ها به همین ...
خودکشی زن جوان پس از افشای رابطه سیاه شوهرش با پرستار بچه ها + نظر کارشناسی
به گزارش رکنا، زن جوانی با چشمانی که پر از اشک بود وارد اتاق مشاوره شد او مدام تکرار می کرد هیچ چیز مانع تصمیم ام نخواهد شد، من می خواهم از این آقا طلاق بگیرم، من هر کاری که یک زن باید انجام دهد را انجام دادم ولی او به من کرده و متوجه شدم که با زنی که اوضاع اخلاقی خوبی هم ندارد به مدت یکسال است که عقد موقت کرده و حتی برای او خانه هم اجاره کرده است. او حتی ملاحظه 2 دختر خردسالمان که 2 و ...
راز خیانت های یک زن حساب بانکی پر پولش / شوهر غیرتی او را کشت + نظر کارشناسی
حاصل این ازدواج دختری 8 ساله است . من در تمام این سال ها فقط به آرامش و خوشبختی همسرم فکر می کردم . شغل آزاد دارم و هر روز از صبح تا اواخر شب در مغازه با آدمهای مختلف سر و کله می زدم تا بتوانم درآمد خوبی داشته باشم و خواسته های همسرم را برآورده کنم .یک خانه خوب، ماشین شاسی بلند و هر چیزی که فکرش را بکنید برایش تهیه کردم. چند وقت پیش در جریان یک کار بانکی متوجه شدم چند نفر از مردان فامیل ...
تازه داماد زرنگ نیمه شب دید که عروس...!
بامداد گذشته بود و من بی آن که متوجه همسرم باشم گوشی تلفن دستم بود . او ناگهان چنگ زد و گوشی تلفنم را گرفت. داشتم از ترس سکته می کردم. می گفت بیشتر از نیم ساعت است تو را زیرنظر دارم و با چشم خودم می بینم چه غلطی می کنی. زن جوان چند ثانیه ای مکث کرد و در حالی که اشک می ریخت افزود: آن شب دعوای مان شد و از خانه بیرونم کرد. جایی نداشتم بروم . با خواهر شوهرم تماس گرفتم. او و شوهرش ...
فیلم جواب رک نعیمه نظام دوست درباره ازدواج نکردنش ! / عاشقش شدم مرا نگرفت
مسئولیت مامان رو دارم و تصمیم گرفتم خودم رو وقف مامان کنم. نعیمه نظام دوست هنرمند 49 ساله هنوز مجرد است و در خانواده 7 نفره اهل رشت بدنیا آمد وچهار خواهر دارد که خودش فرزند سوم خانواده است به غیر از او کسی در خانواده شان کار هنری نکرده و پدرش چند سال پیش فوت کرده است. کدخبر: 987207 1403/01/22 12:30:00 لینک کپی شد یسنا صادقی ...
تغییر چهره تلخ بازیگر فیلم بچه های آسمان در 38 سالگی + عکس و بیوگرافی و سرنوشت باورنکردنی
علی در فیلم کشیده بود را تجربه کردم، پدرم ورشکسته شد و من مجبور بودم همراه او کار کنم و از همین جا بود که نقاشی ساختمان را یاد گرفتم و سالها مشغول این حرفه بودم تا اینکه بعد از دوران سربازی از طریق دوستان نابابم گرفتار اعتیاد شدم و نزدیک به 7 سال در دام اعتیاد گرفتار بودم اما خبر پدر شدنم باعث شد ترک کنم. داستان فیلم بچه های آسمان فیلم بچه های آسمان اثر مجید مجیدی نه تنها ...
سکوت زن مرد تبهکار شکست / بخاطر ترس از تنهایی در خیانت های شوهرم سکوت کردم!
به گزارش رکنا، جوان 27 ساله ای که در پیک موتوری فعالیت داشت وقربانی کلاهبرداری نخ نما به شیوه رسیدهای جعلی شده بود با بیان این که شهروندان به هیچ وجه به افراد ناشناس اعتماد نکنند به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: به سختی یک دستگاه موتور سیکلت خریدم تا هزینه های زندگی ام را با یک لقمه نان حلال تامین کنم که نزد خانواده ام شرمنده نشوم ولی بازهم به چند میلیون پول نیاز داشتم به همین دلیل ...
عاقبت زنی که مسئول ترور شهید صیاد شیرازی بود چه شد؟
برای پیوستن به گروهک تروریستی منافقین به عراق رفته است. زهره قائمی که از 12 سالگی فعالیت های سیاسی خودش را با عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز کرد درباره زندگی و چگونگی عضویت در این سازمان می گوید: سال 1343 در خانواده ای متوسط در تهران متولد و سال 49 وارد مدرسه شدم. کلاس چهارم بودم که پدرم به علت بیماری سرطان فوت کرد. وضع مالی مان به نسبت وقتی که پدرم بود، سطحش پایین تر آمده بود ...
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال افعی تهران + زمان پخش
داره و با بابک به داخل میره سپس به صندوقدار میگه من حدود 35 سال پیش اومدم با پدرم اینجا غذا خوردم و فرار کردیم پولشو ندادیم اومدم حساب کنم صندوقدار به پدرش که صاحب اونجاست میگه و او با آرمان دعوا میکنه که غلط کردین فرار کردین آرمان میگه آقای محترم من اون موقع بچه ای بیش نبودم! سپس بعد از گرفتم قیمت میبینه فاکتورشون 4 میلیون شده سپس جا میخوره و بعد از حساب کردن میره از اونجا. فردای آن روز حاضر شدن ...