سایر منابع:
سایر خبرها
معلم را دوست دارم, چرا، چون ...
روز معلم را به معلمان عزیزم تبریک می گویم و برای تمامی معلمان کشورم آرزوی سلامتی دارم. می خواهم علت دوست داشتن و علاقه مندی خودم برا به معلمان بیان کنم. معلم عزیز دوستت دارم زیرا آن زمانی که پای درست نشستم تو الفبای عشق را به من آموختی، دلم از گوهر کلمات خالی بود و گنجینه کلمات و دانش را در دلم قرار دادی تورا می ستایم ؛ زیرا در سایه سار وجودت پیش رفتم و پله های دانایی و پیشرفت را یک به یک پشت سر ...
شهید مدافع حرمی که نمی خواست شهید بشود!
.... 6 اسفند، روز اعزام فرا رسید. با اینکه می دانستم می خواهد برود، اما نمی خواستم بپذیرم، باورم نمی شد. آن روز برف می بارید. دلم آرام و قرار نداشت. بهروز صبح که از خواب بلند شد گفت باید بروم. بعد من گفتم خب ناهار چه برایت درست کنم؟ بعد با خنده گفتم بهروز تو که از پای پرواز برمی گردی و قسمتت نمی شود بروی. نمی خواهم حالا من را تنها بگذاری. بهروز نگاهی به من کرد و گفت حالا اجازه بده ...
باید عادت کنم
...> شنیده ام ترک عادت موجب مرض است. اصلا می خواهم مرض بگیرم. در قابلمه را برمی دارم. شفته ها قل قل می کنند. بوی سماق می پیچد توی دماغم. غذای محبوب همسرجان را به حال خودش رها می کنم تا با دلِ صبر جا بیفتد. باید برگردیم به خودِ واقعی مان. اجازه ندهیم هیچ چیزی فطرتمان را دست خوش تغییر کند. دست هایم را می گیرم زیر شیرِ آب و داد می زنم آرد. فاطمه می داند آرد یعنی بساط خمیر و نان پزی به راه شده. می ...
فال حافظ امروز | فال حافظ آنلاین با معنی دوشنبه 10 اردیبهشت 1403
... که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست چنین که از همه سو دام راه می بینم به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست خزینه دل حافظ به زلف و خال مده که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست تفسیر فال حافظ : از شر شیطان به خدا پناه ببر، جز خدا کسی با تو نیست. فعلا جور و ستم بر روی سرت سایه انداخته و با گوشه نشینی و آه کشیدن کار درست نمی شود. در راهی که ...
حال مرا خوب کن
وقتی است می خواهم با فردی که دچار سوگ شده مشاوره دهم، به یاد دارم کودکی 10ساله را برای مشاوره پیش من آورده بودند، پدرش بیماری داشت و او جلوی چشمان دخترش در خانه جان داده بود. هیچ وقت آن جلسه تلخ مشاوره را فراموش نمی کنم، کودک برایم تعریف می کرد و آن لحظه وداع از پدر آنقدر برایش دردناک بود که وقتی حرف میزد آنچنان به روی احساسات من تاثیر گذاشته بود که برای اولین بار در حین مشاوره احساس ...
مامان بگو برای دین و کشور رفتم؛ دست راست اسلحه و دست دیگرم کتاب
.... گفتم: تا صبح هم بگی، جواب من همونه که شنیدی! من خونه ندارم، بچه هام شهید شدن. دو سه ساعت پیش شوهرم از خونه بیرونم کرد. خونه من بهشت زهراست.... *** دور از چشم همه می نشستم یک گوشه و گریه می کردم. عکس علی را دست می گرفتم و با او حرف می زدم: علی جان! ببین حال و روز مادرت رو! ببین آواره کوچه و خیابون شدم. تا کی دنبالت بگردم؟! پس کی میای عزیز دلم دو سه روز بعد یکی از بچه های ...
بنّای عارفی که زمان و مکان شهادتش را می دانست...
روز شهادت حضرت زهرا(س) برگشت و تشییع شد. زمانی که پیکر پدرم برگشت من احساس عجیبی داشتم و حالا وقتی سر مزار ایشان می روم آرامش خاصی دارم و خوشحالم که گمشده خود را بعد از این همه انتظار پیدا کردم و می توانم دردهای دلم و دلتنگی هایم را با رفتن به مزار پدرم به او بگویم؛ دلتنگی هایی که بخشی از آن گذشته از نبود او، برای رفتار نادرست کسانی است که شهدا و ولایت را به فراموشی سپرده اند.من مطمئن هستم که اگر ...
حاجی می گفت: می توانیم چند بار اسراییل را شخم بزنیم
را به اندازه یک تا می زدند. همه جوره عین هم زندگی می کردند. بعدها که حاج حسن به خاطر اصرارهای پسرش، چند باری به رفیقش سفارش می کند علی را به سوریه بفرستد: کارهای علی ما را درست کن! دفعه آخر حاجی رحیمی به رفیقش می گوید: حاج حسن! به پدر شهدا چیزی می دهند که تو این قدر اصرار داری علی را بفرستی سوریه و شهید شود؟ داغی که دو بار بر دلم نشست بعد از شهادت حسن ایرلو ارتباط ...
دست اندازهای نسخه الکترونیکی و تائید آن؛ تجربه بیماران چه می گوید؟
! طبیعتا چند روز بعد، قرص داشتم و انسولین نداشتم و دکتر بیمارستان برای 10 روز بعد نوبت داد. بنابراین مجبور شدم به داروخانه ای بروم و دو قلم انسولین هر کدام به قیمت 190 هزار تومان به صورت آزاد بخرم. باشد دیسیپلین نسخه الکترونیکی قبول، اما این چه محدودیتی است که مرا مجبور به خرید داروی آزاد می کند. بیشتر بخوانید ابتلای 14 درصد ایرانیان به دیابت یک بیمار: سامانه تائید نسخ ...
بترسید از کنار رفتن پرده ها
... بسم الله الرحمن الرحیم وصیت نامه خود را می نویسم ای ستارالعیوب این بنده رو سیاهت ترسان و لرزان قلم را به دست گرفته، خدایا چه بنویسم؟ چه بگویم که خود رو سیاهم. اللهم انی الیک فقیر. بار خدایا من به تو محتاجم زبانم بیانم تفکرم ناتوان تر از آن است که بخواهد وصیتی بنویسد. خدایا به یاد تو آغاز می کنم چند کلامی با روسفیدان درگاهت، با عزیزان درگاهت با ملت شهید پرور با امت قرآن با ...
دبیرکل جبهه ایران اسلامی:با باندهای مافیایی درون قدرت روبرو هستیم
آمدند در سه روز و چون جلسات چهار، پنج ساعت بود، پر و خالی می شد اتاق جلسات؛ آمدند و ما وزرا را هم دعوت کردیم و 16 وزیر از 19 وزیر آمدند و ما از همه هم خواهش کردیم و گفتیم با اقتدار به دولت آقای رئیسی رأی دهید که آقای رئیسی بهانه ای برای ضعف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نداشته باشد. البته نماینده ها هم دو تا اشتباه کردند. اولی دعوت از آقای رئیسی برای حضور در عرصه ریاست جمهوری بود. اصلا به نمایندگان ...
پرفروش های کتاب مقاومت در سال 1402
و او برنگشت. نگران شدم. پیش خودم گفتم حتما سخنرانی یا ختم قرآن به خاطر اول سال تو مسجد برگزار شده و به همین خاطر زینب دیر کرده. بیشتر از یک ساعت گذشت. چادر سرم کردم و به مسجد رفتم. نفهمیدم چطور به مسجد رسیدم. در دلم غوغا بود. وارد مسجد شدم. هیچکس در حیاط و شبستان نبود. نماز تمام شده بود و همه نمازگزارها رفته بودند. با دیدن مسجد خالی دست و پایم را گم کردم؛ یعنی چی؟ زینب کجا رفته؟ هوا تاریک بود و باد سردی می آمد. یعنی زینب کجا رفته بود؟ او دختری نبود که بی اطلاع من جایی برود. بدون اینکه متوجه باشم و حواسم به دور و برم باشد خیابان های اطراف مسجد را گشتم. چشمم دنبال یک دختر چادری باریک و بلند بود. ...
سهمیه خدا از بین بچه های گروهان روح الله
ناصری دوست صمیمی وی در حال قرائت آخرین نامه ای بود که حبیب برایش فرستاده بود. نامه ای سرشار از کلمات و جملات تازه محمد ناصری از آن لحظات می گوید... هنوز هم نمی دانم چه کسی نامه حبیب را توی دست هایم گذاشت. خط آشنای حبیب مرا به وجد آورد. بی محابا نامه را باز کردم و مشغول خواندن شدم. نامه غریبی بود. انگار همه غم های عالم را در همان شب توی دلم ریختند نمی دانم خدا چه حکمتی را مقدر کرده بود ...
شهید محمد شهبازی ؛ فرمانده ای گمنام و بی ادعا
چهاردهم بهمن ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره جان به جان آفرین تسلیم کرد و به یاران شهیدش پیوست تا همگی بر سفره پر برکت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) میهمان شوند. بخشی از وصیت نامه سردار شهید محمد شهبازی بدین شرح است: خدایا از خود چیزی نداشتم و ندارم مگر از روحانیت مبارز چه با علمشان و چه با عملشان و آنها نیز از خودشان ...
اظهارات جدید و جنجالی دختر کیومرث پوراحمد درباره پدرش
چند وقت یک بار از شخصی که در شمال می شناخت ویلا اجاره می کرد و به شمال می رفت، چون می خواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا می رفت؛ یعنی اولین بار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبه رو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید ...
روی دیگرِ رویای ستاره شدن در سینما: سوءاستفاده از دختران
آدم ها مثل همدیگر هستند اما من در رشته ی بازیگری نیز انسان های شریفی را دیده ام. می گویند خوب و بد همه جا هستند اما اگر در این حرفه کسی نباشد تا از تو حمایت کند، شانس موفق شدن بسیار اندک است. من واقعا این حرفه را دوست دارم و دلم نمی خواهد رویایم را کنار بگذارم اما این بار می خواهم بازیگری را از طریق دانشگاه و ادامه تحصیل دبنال کنم و بازهم شانسم را امتحان کنم. آموزشگاه های سوءاستفاده گر ...
روگذر شرف آباد و اعوجاج در مدیریت شهر
ای آن منطقه داده می شود، باعث رونق و افزایش تقاضا برای آن ها می شود و بر حجم ترددها در آن نقطه می افزاید و حتی همان مشکل ادعایی ترافیک هم تعمیق می شود، شهر اصلی فرصت رونق را از دست می دهد، افت می کند و زیر هجوم خودروی ساکنان حاشیه ها روز به روز برای سکونت ناکارآمدتر می شود. با تمام این اوصاف اما همچنان امیدوارم که روگذر شرف آباد هرگز ساخته نشود و منابعش لااقل به مشابه دو سال اخیر صرف خرید اتوبوس و اصلاح پیاده روها شود . *معمار، پژوهشگر و مدرس دانشگاه ...
از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب
گفته از بلا بگریزند؟ به حرف بی خردان کی رها کنند هدف را؟ به اخم بی شرفان کی به انزوا بگریزند؟ عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند قسم به جاه سلیمانی ات که لشکر موران به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند اگرچه قوم ستمگر به کوه ها بگریزند ...
خواستگاری 2 پسر از یک دختر ناخلف / من یک دخترم !
عوض شد. نمی خواهم بگویم دیگران مقصر هستند و نباید پشت سرم صفحه می گذاشتند. خودم باید حواسم را جمع می کردم و مراقب رفتار و کارهایم بودم. ناامیدی بدترین آفتی است که به جان زندگی آدم می رفتد و بعد هم ندانم کاری و دوست و همنشین نا اهل درد سر ساز است. من تصمیم گرفته ام به قول پدر بزرگم کلاه خودم را قرص نگه دارم و مراقب باشم تا کسی نتواند حرفی پشت سرم بزند. ...
نگرانی برای نسل Z/عوامل تأثیرگذار بر روان نسل z کدام اند؟
به گزارش دنیای معدن، در پاسخ نیز احتمالاً با جملاتی مانند شما من را درک نمی کنید یا ولم کنید می خواهم هر جور دلم می خواهد زندگی کنم مواجه می شوند. در بحبوحه این دعوای خانگی احتمالاً بارها شده است که والدین از خود بپرسند که این بچه چرا این طور فکر می کند. هر دو طرف هم حق دارند. به هرحال آن ها از دنیاهای متفاوت با یکدیگر صحبت می کنند. شکافی بین آن ها در حال گسترش است که آن ها را روزبه روز بیشتر از ...
متن تبریک روز معلم که معلم تان را خوشحال می کند!
...> شاگرد کوچک شما *** در مکتب تو همیشه شاگردم من دور از رخ تو همیشه پر دردم من در فصل بهار و روز استاد ببین بی نور معلم این چنین زردم من پاینده باشی معلم عزیزم *** عشقی که شما در دلم برای درس خواندن نهادید را هیچ کسی نمی تواند از بین ببرد. شما به من نشان دادید که درس خواندن وظیفه نیست؛ درس خواندن کار سخت نیست؛ درس خواندن عذاب آور ...
مروری بر وصیت نامه شهید احمد اکبری
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از رشت، شهید والامقام احمد اکبری یکم فروردین 1345 در روستای کرباسده از توابع شهرستان رشت به دنیا آمد؛ پدرش علی، رفتگر بود و مادرش هاجر نام داشت؛ به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت و دهم شهریور 1365، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به دست شهید شد. مدفن وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش قرار دارد؛ برادرش تقی نیز به شهادت رسیده است. وصیت نامه ...
دیدار گروه خادمین شهدا با خانواده شهید حسین آخوندی
نمائید و انقلاب و این رهبر کبیر انقلاب را دعا و پیروی کند و از مادر و خواهرم می خواهم که زینب وار در صحنه پیکار کنند و هنگام گریه کردن بیاد شهدای گمنام و مفقود هم باشند و از برادرانم و امت شهید پرور و اقوام و خویشان میخواهم که راه مرا ادامه دهند و نگذارند دشمن شاد شود. سخنی با هم درسهایم از آنها می خواهم که درس را ادامه دهند ولی باید قبول کنند که جنگ واجب تر است و اول جنگ کنند و بعد در حین جنگ درس را ادامه دهند و از آنها هم طلب عفو دارم . انتهای پیام/ ...
فکر دنیا و ظواهرش را تا می توانید از سر خود بیرون کنید
قضائی بخواهید تا نسبت به تصفیه این خائنین سریعتر اقدام نمایند. بسم الله الرحمن الرحیم بسمه تعالی سلام علیکم ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و با استقامت، صبر و شکیبائی از انقلاب اسلامی دفاع کن مبادا روحیه خود را از دست بدهی. بهشت زیر پای مادران است مادر من چگونه می توانم جبران این همه زحمات تو را جز شهادت خود پاسخ گو باشم مادر ارزشت در نزد خدا خیلی است دوباره ...
انقلاب و رهبر را پشتیبانی کنید
به گزارش شبکه اطّلاع رسانی رهیاب ؛ شهید میرغلام پیروز رام سوم فروردین 1344، در شهرستان دزفول به دنیا آمد. پدرش خرم و مادرش بی بی زهرا نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی درس خواند. سال 1362 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و پانزدهم فروردین 1367، در خرمال عراق دچار مصدومیت شیمیایی شد. نوزدهم آبان 1378، در زادگاهش بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. پیکر او ...
فال حافظ روزانه | فال حافظ فردا شنبه 8 اردیبهشت 1403 را اینجا بخوانید
شود و همه چیز برایتان رنگ و بوی دیگری می گیرد. به کوری چشم حسودان شما به تمام آرزوهایتان خواهید رسید و از قفس غم، رهایی پیدا کرده و کامتان شیرین خواهد شد. صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری به یادگار بمانی که بوی او داری دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست توان به دست تو دادن گرش نکو داری تعبیر: در روزهای گذشته و خاطرات غرق شده و دل تان ...
فال حافظ جمعه 7 اردیبهشت 1403
...> انتظار زیاد کشیده ای. نمی دانی که آیا او هم تو را دوست دارد یا نه آیا می خواهد تو را ببیند. اضطراب زیادی داری. غصه نخور، عاشقی جز عذاب و درد چیز دیگری ندارد ولی به خاطر عشقت زندگی می کنی. منتظر باش خبر بسیار خوبی به تو می دهند و تو مورد لطف کسی قرار می گیری. فال حافظ درست متولدین آبان مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم ...
کلیه امور به دست خداست و ما راضی به رضای الهی هستیم
دورانی که در عملیات های مختلف شرکت داشت در مناطق فاو، جیزره مجنون، شلمچه، دزفول و خرمشهر حضور یافت. شهید جلالیان سرانجام در آخرین مأموریت جنگی خود در عملیات بیت المقدس 6 شرکت جست و در روز 31 فروردین ماه سال 67 در منطقه تپه شیخ محمد، واقع در غرب کشور بر آثر ترکش های خمپاره دشمن به شهادت رسید. بخشی از وصیت نامه شهید: راضی به رضای الهی هستیم خداوندا! تو را ...
نیلوفر رجایی فر الیزابت داعشی سریال پایتخت کیست؟ [+ناگفته های او از پشت صحنه پایتخت]
بازیگران این سریال در زندگی شخصیشان را هم خیلی دوست دارم. هرکدام از آنها به نوعی کمک حال من بودند. یکی از لحاظ تکنیکی، یکی از لحاظ آرامش، یکی اینکه من در سریال خوشحال باشم. همه را مساوی و به یک اندازه دوست داشتم. شیرینی صحبت کردن فهیمه، درستکاری و مهربانی هما، دل مهربان نقی و اینکه در عین حال می خواهد بگوید من از همه بهترم. بهتاش و قدبازیِ های جوانی اش، باباپنجعلی، رحمت و ... نمی دانم کسی را از قلم ...