ستار اورکی: موسیقی بخشی از دکوپاژ در فیلم های کیمیایی است
سایر منابع:
سایر خبرها
همیشه فکر میکردم که روزی مدال گرفته و افتخارآفرین می شوم
بود و دورادور با این رشته آشنایی داشتم، کلاس هفتم مدرسه که بودم معلم ورزش مان میخواستند تیم دو و میدانی تشکیل بدند. قرار شد درون مدرسه ای مسابقه بدیم و در گام بعد در منطقه 4 مسابقه بدهیم. من آنجا برای اولین بار دویدم و نمیدانم مقام آوردم یا خیر، در ادامه نزدیک 2 یا 3 سال تکواندو کار کردم و کلاس هشتم که بودم دوباره از طرف مدرسه در منطقه 4 مسابقه دادیم که من در بخش 600 متر دوم شدم. در مسابقات استان ...
اسارت مظلوم ترین حوزه دفاع مقدس است
فردوسیان آزاده پیش کسوت و نویسنده جواهری در گونی که در نوجوانی به اسارت حزب بعث گرفته شد، در ادامه این مراسم درباره این کتاب گفت: سال 1361 به اسارت گرفته شدم و هشت و سال و نیم در اسارت بودم. درباره اسارت کتاب های زیادی خوانده بودم؛ با این حال، حس می کردم مسائلی در اسارت وجود داشته که در این کتاب ها کم رنگ دنبال شده است؛ به همین دلیل این اثر را نوشتم. برای مثال، وقتی ما را برای کتک زدن از آسایشگاه ...
نگاهی به زندگی شهید علی اکبر اقبالی زارچی
وشهید می شوند آن سربازشش ماهه اش را می آورد و فدای اسلام می کنند. به هرحال بلند شوید و امام را تنها نگذارید دنباله رو روحانیت مبارز باشید به پیش بروید من که هنوز چند برادردیگر دارم آنها را هم را ادامه دهند و شما هرگز مزاحم جبهه رفتنشان نشوید بلکه ایشان را تشویق کنید تا به اسلام و قرآن کمک کنند. شما هنوز جنگ های بزرگی درپیش دارید خوش بحال شما که درآینده نزدیک درراه گرفتن قدس عزیز قدم ...
ثمره تلاش نمونه ای از سوادآموز هرمزگانی و رسیدن به مقام شامخ معلمی
شوق وعلاقه ای که به یادگیری داشتم توانستم دوره های یادگیری نهضت سواد آموزی را به پایان برسانم. ولی همچنان تشنه آموختن و یادگیری بودم با کمک پدر و مادرم توانستم دوره های راهنمایی با همسن و سالان خودم در مدارس روزانه درس بخوانم و بعد از پایان دوره راهنمایی با نمرات عالی وارد دبیرستان شدم بعد از سال اول دبیرستان و انتخاب رشته در سال دوم دبیرستان در مقطع علوم تجربی دوره دبیرستان به پایان رساندم و وارد ...
برای نجات خودم شوهرم را کشتم
گلویم را گرفت، داشتم خفه می شدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمی توانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشم هایم سیاهی رفت. دستم را روی زمین می کشیدم که به یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را جلوی سینه اش گرفتم تا بترسد و رهایم کند اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. آنقدر شوکه شده بودم که نمی دانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایه ها کمک خواستم.در ادامه قاضی از متهم ...
دیدار با الفبای علم و مهربانی پس از 25 سال
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کردستان، خاطرم است که تابستان سال 1374 دست در دست پدرم برای ثبت نام کلاس اول دبستان، به مدرسه پروین اعتصامی شهر سنندج رفتیم. مدرسه در نگاهم جایی جدید، ناشناخته و بسیار بزرگ بود. هم استرس روبه رو شدن با فضایی جدید را داشتم و هم خوشحالی از کسب تجربه در بخش دیگری از زندگی ام که به سواد ختم می شد. روز اول مدرسه فرارسید و سر صف با خواندن نام هایمان، کلاس ها و معلم ...
دیدار با معلم بازنشسته، پیشکسوت قرآن و جهادگر همدانی
پیدا می کنم و بعد از نماز جلسه قرآن دارم. وی افزود: طی این 16 سالی که بازنشسته شده ام فقط به امور جهادی و قرآنی پرداختم. پیش از انقلاب در سال 1354 با ورود به دانشسرای مقدماتی به آموزش در مقطع ابتدایی مشغول بودم، پس از انقلاب هم در رشته معارف دانشگاه تربیت معلم تهران ادامه تحصیل دادم، مدتی در مقطع راهنمایی و بعد از آن در مقطع دبیرستان به تدریس مشغول بودم . امینی اظهار کرد: علاقه ...
مصائب صحرا کریمی که استاد دانشگاه ییل شده است
.... و من تمام سالها شبانه روز درس خواندم تا بتوانم شامل دریافت آن حق الزحمه شوم؛ چون دانشجوی روزانه بودم و همیشه درگیر ساختن فیلم های کوتاه برای هر مضمون درسی، نمی توانستم در کنار درس، کار کنم. هرگز در افغانستان آنطور که باید با من به عنوان یک فرد تحصیل کرده و متخصص در رشته سینما رفتار شود؛ نشد. همیشه سنگ اندازی کردند و تهمت زدند و مسخره ام کردند. همه آن روزهای سخت گذشت. روزی که تحقیر ...
فروشنده بودم که با آرمان آشنا شدم! / وقتی زنش شدم مرا به آغوش هیولا انداخت
شخصی خودشان شدند و مادرم همچنان کارگری می کرد. از سوی دیگر من هم که به صورت مادرزادی و از ناحیه پا دچار معلولیت جسمی بودم، اعتماد به نفس پایینی داشتم و تلاش می کردم تا از چشم دوستان و نزدیکانم دور بمانم تا مورد تمسخر قرار نگیرم. این حقارت را کاملا در مدرسه با همه وجودم احساس می کردم و از نگاه های همکلاسی هایم زجر می کشیدم. بالاخره با این شرایط نتوانستم ادامه تحصیل بدهم و در ...
تونل زمان بیمه ایران در قلب پایتخت
زمان جنگ این شرکت بیمه ساختمان ها را با وجود بمباران می پذیرد. همچنین در دهه 60 بیمه ایران پیشنهاد پوشش بیمه دیه را می دهد. در آن زمان پوشش دیه توسط بیمه های خودرو هم وجود نداشته است و بیمه ایران بیمه دیه را جزو بیمه شخص ثالث قرار می دهد. اگر این اتفاق نمی افتاد تعداد زندانیان جرایم غیرعمد افزایش می یافت. در ادامه دیدن تصاویر خانه فرهنگ بیمه ایران خالی از لطف نیست . مدیران شرکت بیمه ایران از ابتدای تاسیس تا سال 1357 مدیران شرکت بیمه ایران از سال 1357 تاکنون بانک بیمه ایران ...
مدیری بازیگرانش را بدعادت می کند
. ولی سر کار آقای مدیری همه چیز خیلی فکرشده است و جو آرام است؛ کسی سر کسی داد نمی زند و فضای بسیار آرامی وجود دارد. خودش هم انسان محترمی است و همه چیز سر کار خوب است. امیدوارم دوباره بتوانم با او کار کنم. شما فیلم تابستان همان سال را هم در جشنواره سال گذشته داشتید که محمود کلاری کارگردانش بود. به نظرم آقای کلاری یک فیلم ماندگار ساخته است. واقعا برای من تجربه درخشانی بود. در این قاب ها ...
زنم غذا نمی پخت او را کشتم / قتل آتشین زن تبریزی جلوی چشم دخترش
انجام نمی داد. هیچ وقت خانه مرتب نبود. هر وقت از سرکار برمی گشتم خانه را درهم و برهم می دیدم. روز حادثه نیز بر سر همین مسائل باهم حرفمان شد. دعوا کردیم و کل شیشه های خانه و هرچیزی که در آشپزخانه بود را زدم و شکستم، دیگر از دست این زندگی جان به لب شده بودم و نمی توانستم شرایط موجود را تحمل نمایم. هرچیزی که به دستم می رسید را می شکستم. وسط درگیری دخترم آمد اما او را از منزل بیرون انداختم ...
نویسندگان در نمایشگاه کتاب از ادبیات اسارت گفتند
به گزارش ایران اکونومیست ، در اولین روز و اولین ساعات برپایی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی طی آیینی شاهد رونمایی 14 عنوان از تازه های نشر پیام آزادگان، ناشر تخصصی آزادگان و اسرای دفاع مقدس، همچون کهکشان بی نشان ، دخترکی لبه پنجره و تنهایی زیبا بود. ادبیات اسارت انسانی ترین بخش ادبیات جنگ است مهرداد فردوسیان ، آزاده پیش کسوت و نویسنده جواهری ...
رضا جباری: به بازپرس گفتم حاضرم به خاطر پرسپولیس شلاق بخورم / در این مقطع از فصل گرفتن نتیجه مهم است
بازی بود! اگر بازی نبود که امروز برانکو سرمربی پرسپولیس بود. دیدگاه فنی شما از بازی پرسپولیس و نساجی چیست؟ بازی بدی نبود اما آن طور که من دوست داشتم که پرسپولیس با آن قدرت همیشگی ظاهر شود آن اتفاق نیفتاد. در نیمه اول پرسپولیس بهتر بود اما در نیمه دوم و با توجه به اخراج سروش ورق برگشت و میزبان مالک بازی شد و گل هم زد اما ما از هوش و ذکاوت اورونوف بهره بردیم و برنده شدیم وگرنه ...
لطفا با من مدارا کنید!
در راه تجدد گام بردارد و مردم باید معارف و علوم جدید را یاد بگیرند. هدف نهایی انجمن ترویج روحیات و افکار غربی هاست. مثلا حسن مقدم در همان انجمن عضو است و نمایشنامه ی معروف جعفرخان از فرنگ آمده را می نویسد. حسن مقدم نیز نسبت به محرومیت زنان ایرانی بسیار حساس بود. تهران مخوف ماجرای عشق فرخ، پسر یکی از درباریان قاجار است که بر اثر انقلاب مشروطه مقام و ثروت خود را از دست داده و عاشق ...
چند سی سی ژل با سکه های براق مهریه!
سفید بیرون بیاییم؛ من کلی آرزو دارم که به همه شون قول رسیدن داده ام، شوهرم آدم مناسب من نبود، بی حوصله بود، درکم نمی کرد و مدام از من می خواست تا گوشی را کنار بگذارم و خودم را تلف کنم. فقط سکه طرح جدید در همین حین، مرد جوانی به سمت کارشناس ها رفت و از جیبش یک سکه تمام درآورد و بهشان داد! کارشناس کمی به این طرف و آن طرف سکه نگاه کرد! با لبخند کجی بر لب گفت: این طرح قدیم هست، از سال ...
4 مدرسه در دل یک مدرسه/ جهاد خانم معلم برای نوسازی مدرسه
بودم که درس هایم را از دبستان تا دبیرستان در مدارس شهر مرند خواندم و دانش آموز متوسطی بودم. از کودکی به معلمی خیلی علاقه داشتم. از اینکه مطلبی را به کسی یاد دهم لذت می بردم. وقتی دانش آموز راهنمایی بودم بچه های کوچکتر از خودم را جمع کرده و به آنها ریاضی درس می دادم. در دوره راهنمایی خانم محمری و در دوره دبیرستان آقای فرج پور معلم هایی بودند که در علاقه و گرایش من به ریاضی موثر بودند.” ...
چند سی سی ژل با سکه های براق مهریه!
چشم از هم برنمی داشتند، دست های شان را به هم گره زده و در نفس گیرترین ثانیه های عاشقی کنار هم زیر پارچه ساتن سفید رنگ دور مروارید دوزی نشسته بودند، عروس خانم آماده بود تا با همه وجودش بله را بگوید و بشود آن عروس رویایی! از چشم های آقا داماد هم نگویم که داشت برق می زد از این [...]
پای درس ایثار | دست های معلم در مدرسه ی شهرضا دانش و ایثار را روایت می کند
به نام باغچه بان رفتم و دوره ابتدایی را آنجا به پایان رساندم و در کنار ادامه تحصیل که علاقه زیادی به خیاطی داشتم، برای گذراندن اوقات فراغت در آموزشگاه خیاطی ثبت نام کردم و مشغول کار خیاطی شدم. معلم تلاشگر ادامه می دهد: پدرم که متوجه علاقه بسیار من نسبت به درس خواندن بود، کتاب های سال اول راهنمایی را تهیه کرد تا در منزل با کمک او و برادر بزرگم شروع به مطالعه کنم، در پایان سال نیز همراه ...
امیر زمان بدرقه دو بار تکرار کرد؛ مادر حلالم کن! مادر حلالم کن!
را در آغوش گرفتیم. جای من و او عوض شده بود. او با گردان رزمی و خط شکن می رفت و من باید در ستاد لشگر و سنگر تاکتیکی کنار فرمانده لشگر می ماندم. اتوبوسها به صف شدند تا از دروازه قرآن رد شوند تا پای رکاب اتوبوس، بچه ها اشک میریختند و من به تنهایی و بدون راننده داخل تویوتا پشت سر ستون نشسته بودم و لحظه های وداع بچه ها باهم را نگاه میکردم که پیکی از ستاد آمد و گفت: از نهاوند زنگ زده اند و با امیر سلگی ...
آغاز اجرای مرگ با طعم نسکافه با حضور مسعود کیمیایی
سال است که روی بلندترین قله هنر ایران ایستاده است. تاریخ فرهنگ و هنر ایران تا همیشه مدیون ایشان خواهد بود. افتخار این را داریم که امشب نمایش خود را به استاد مسعود کیمیایی تقدیم کنیم. او افزود: علاوه بر آقای کیمیایی، امروز میزبان جناب مجید مظفری هستیم. او بازیگری است که من از نوجوانی طرفدارش بودم. همچنین از حضور جناب جواد طوسی(منتقد سینما) و رحیم نوه سی(نقاش) نیز تشکر می کنم. ...
فرار باورنکردنی بعثی ها در مرحله دوم عملیات بیت المقدس
به گزارش دفاع پرس ، بهره گیری از انگیزه های دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامه ریزی شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقه ای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیت المقدس را نسبت به سایر نبرد های دوران 8 سال جنگ تحمیلی متمایز می کنند و باعث می شود که نبرد بیت المقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال ...
دیوان تئاترال روی صحنه می رود/ آغاز اجرای نمایش مرگ با طعم نسکافه با حضور مسعود کیمیایی
سینمای حقیقی را در ایران پایه گزاری کرد و بیشتر از 50 سال است که روی بلندترین قله هنر ایران ایستاده است. تاریخ فرهنگ و هنر ایران تا همیشه مدیون ایشان خواهد بود. افتخار این را داریم که امشب نمایش خود را به استاد مسعود کیمیایی تقدیم کنیم. او افزود: علاوه بر آقای کیمیایی، امروز میزبان جناب مجید مظفری هستیم. او بازیگری است که من از نوجوانی طرفدارش بودم. همچنین از حضور جناب جواد طوسی(منتقد سینما ...
پای درس ایثار | روایت معلمی در اصفهان که 53 سال است، مهر تدریس میکند
تدریس و آموزش دانش آموزان بپردازم. این معلم فعال و پرانرژی می گوید: از همان دوران دانشجویی علاقه مند به آموزش و شغل معلمی بودم و با اظهار لطفی که دانش آموزان نسبت به معلمشان داشتند، از همان زمان تصمیم گرفتم به صورت جدی تر و مستمر همین کار را ادامه دهم، همچنین تحت تأثیر معلمان خوبی که در دوران دانش آموزی داشتم، خود نیز مسیر معلمی را در پیش گرفتم و زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، می ...
خرمشهر را خدا آزاد کرد
به گزارش ایثار واحد زنجان، آن ها نمی دانستندکه ایمان و باور قلبی عمیقی در بین رزمندگان وجود دارد گرچه ما سلاحی در قبال تجهیزات دشمن نداشتیم اما باور و ایمان هیچ کاری را برای حفظ دین و میهن در ذهن ما غیرممکن نمی کرد در آن زمان زنجان هم روزهای آزادی خرمشهر را به خوبی به خاطر دارد با اشاره به این که بنده به عنوان بسیجی برای رفتن به جنگ آماده شدم خاطرم هست در تهران مشغول به کار بودم و چند روز به ...
ربیعی: تهاجمی بازی کردم، چون بضاعت تیمم این است
ل اشاره کرد، به اشتباه نام برادر ربیعی را آورد و او گفت: اتفاقا برادر من هم سرمربی شهرداری نوشهر است و الان در لیگ دسته دوم شانس صعود دارد . امیدوار هستم آن هم صعود کند. او ادامه داد: سال گذشته با مس من، توانستیم استقلال را متوقف کنیم. کلی تک به تک نزدیم. با بضاعتی که آن تیم ها داشته اند تلاش کرده ام فوتبال خوبی را ارایه کنیم. تلاش ما این است که ذوب آهن را نسبت به نیم فصل اول بهتر کنیم. ما ...
پشیمانی این بازیگر بخاطر نقش شمر سریال مختارنامه ! / فقط نفرین می شدم +عکس چهره واقعی و بیوگرافی
حقیقی خرم آبادی فرد بازیگر ایرانی است. وی در سال 1329 در شهر شیراز متولد شد. از مهم ترین سریال های تلویزیونی که وی تاکنون بازی کرده است سریال های دردسر های والدین ، چهار دیواری ، گسل ، روزی روزگاری و مختارنامه است. فیلی در چندین فیلم سینمایی از جمله ع ش ق، روز شیطان و پایان خدمت نیز نقش آفرینی داشته است. علاقه اش به بازیگری از دوران مدرسه شکل گرفت بعدها به سمت ورزش ژیمناستیک رفت و سپس ...
آقازاده واقعی
دانشجویی دانشگاه پاسداری امام حسین علیه السلام بودند و من دانشجوی رشته مامایی دانشگاه زنجان بودم ولی خودم علاقه داشتم بعد از ازدواج در خدمت خانواده باشم و بچه داری کنم و علی آقا هم مخالف کار کردنم نبود و این مسئله را به عهده خودم گذاشته بودند که من این طوری دوست داشتم. کمی از خصوصیات اخلاقی شهید علی آقازاده نژاد برای ما بگویید. علی آقا خیلی مهربان، خیلی اخلاق مدار، متواضع و خوش ...
پیام بانوی دکتر جانباز به مادران و کودکان غزه
...! ماجرا این بود که مادرم از بس دوست داشت من قرآن خواندن یاد بگیرم، از 4 سالگی خواندن و نوشتن یادم داده بود. اینطور بود که وقتی تلاش های پدرم به ثمر رسید و از دومین ماه سال تحصیلی توانستم به مدرسه بروم، در روز اول حضورم در کلاس، در درس املا 20 گرفتم! دختر کوچولویی که روی پله های مزاحم را کم کرد برای شقایق و خانواده اش، یک مبارزه دائمی شروع شده بود. آنها هم با روحیه قوی، از مواجهه با ...