همسر شهید حاجی رحیمی: از لباس محمدهادی فهمیدم چطور شهید شده
سایر خبرها
می گفت هر کسی را دوست دارید دعا کنید شهید شود
می گوید. همسرم متولد یکم شهریور سال 1340، زاده اصفهان و پسردایی پدرم بود. خانواده های ما با هم زیاد رفت و آمد نداشتند، شاید سالی یکی دوبار همدیگر را در مناسبت ها و ایام خاص می دیدند تا جایی که من می دانستم همسرم از همان ابتدا داوطلبانه وارد میدان شده بود و بعد به عضویت سپاه درآمد. خبر رفت و آمدن هایش به منطقه را می شنیدم. آن زمان من در بسیج فعالیت می کردم. با آغاز جنگ تحمیلی سعی می کردیم ...
زن کشی فجیع در یک آب انبار در بندرعباس/ سه فرزندم یتیم شدند
به قتل رساندن او نداشتم. یک روز که در خانه بودم همسرم به آب انبار رفت. کمی بعد من هم پشت سرش رفتم. هنوز خیلی ناراحت و عصبانی بودم. وقتی پایین رفتم او لبه آب انبار ایستاده بود. در یک لحظه از سر عصبانیت با همه قدرتم او را هل دادم و داخل آب افتاد. بعد ایستادم و دست و پا زدنش را نگاه کردم و او جانش را از دست داد. آن لحظه خیلی عصبانی بودم، اما بعد که به خودم آمدم و عصبانیتم فروکش کرد از کاری که کرده ...
شکایت مرد اعدامی از همسرش به اتهام خیانت / من در زدان بودم و او به خانه کاسب محل تردد می کرد
.... چند روز بعد هم خبر بدتری داد و گفت که فریبا به خانه مجردی پسر بنگاهی رفته و یک شبانه روز در خانه اش بوده است. مرد جوان ادامه داد: با این اطلاعاتی که از همسرم دادند دنیا روی سرم خراب شد، از همه بدتر اینکه نگران سرنوشت و آینده دختر کوچکم هستم حالا دیگر نمی خواهم او سرپرستی دخترم را داشته باشد. با اینکه هنوز هم فریبا را دوست دارم و اعتراف می کنم که در این سال ها همسر خوبی برایم بود و ...
اعتراف تکان دهنده قاتل: "همسرم را کشتم چون..."
از حسابش به من پول بدهد. زمانی که به بانک رفتیم خیلی اتفاقی فهمیدم که احسان بیش از دو میلیون تومان به حساب همسرم واریز کرده است. موضوع را که پیگیر شدم بازهم همسرم بهانه آورد و گفت شاید اشتباه واریز کرده است. حتی این موضوع را به خانواده اش هم گفتم اما فایده ای نداشت و همسرم زیر بار نمی رفت. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ شب قبل دوباره باهم دعوایمان شده بود و صبح حدود ساعت 7 بود که به ...
شوک داماد بعد از 12 روز زندگی مشترک: همسرم مرد بود!
اندونزیایی به عروس آینده پیشنهاد ازدواج می دهد و او با این بهانه که هیچ قوم و خویشی ندارد، بدون برگزاری مراسم خاصی با مرد ازدواج می کند. پس از آن عروس فریبکار به بهانه های مختلف سعی می کند با خانواده مرد تعامل بسیار کمی داشته باشد. بعد از چند روز که خانواده مرد به رفتارهای عروس شان مشکوک شده بودند، شروع به تحقیق درباره او می کنند و درمی یابند، عروس، زن نیست، بلکه مردی است در لباس زنانه و او و خانواده اش با این ترفند قصد اخاذی از داماد را داشته اند. این مرد اکنون در بازداشت پلیس است و احتمالا با 4 سال زندان روبه رو خواهد شد. ...
فکر می کردند برای زایمان پنج قلو ها فیلم بردار استخدام کرده ام! / به سختی اش می ارزید
قلو و واکنش دیگران هم گفت: در اولین برخورد همه ابتدا تعجب می کردند، اما بعد بلافاصله خدا را شکر می کردند که هر پنج بچه، سالم به دنیا آمده اند. خودم شخصا هم نگرانی های بسیاری داشتم و حتی تا بعد از زایمان، گرفتار استرس بودم. وقتی اثر دارو های بیهوشی از بین رفت، از هر کسی که سراغ بچه ها را می گرفتم، وقتی می گفتند هر پنج قل سالم هستند، باورم نمی شد! تا اینکه خودم دیدم شان. وی افزود: بالاخره ...
بازخوانی فرمایشات رهبر انقلاب درباره شهید بدرالدین – هشت صبح
] شهید عماد مغنیه و پسرش و دیگران. خانواده شما خانواده ی شهادت اند... لبنان به برکت وجود حزب الله و عناصر مقاومت، تبدیل شده به یک سرزمین نمونه . ایشان در این دیدار فرمودند: واقعاً کمتر جایی را ما سراغ داریم که این همه عناصر مؤمن، عناصر خالص در آن حضور داشته باشند. با اینکه لبنان به حسب حجم جغرافیایی کوچک است، لکن از لحاظ معنا بر روی همه ی این منطقه اثر دارد و این به برکت همین خون شهدای ...
آرزوی فیلم سازی درباره سندباد و سیندرلا
ترسیدم از همین رو به تهیه کننده گفتم می خواهم یک فیلم ساده بسازم چون گروه مخاطبانی که برای فیلم در نظر گرفته بودم نوجوانان بودند پس فکر کردم باید یک فیلم ساده بسازم تا یک نوجوان متوجه اش شود. سپس کیوان در پاسخ به پرسشی درباره طبقه اجتماعی کاراکترهای برنده گفت: ما بی پولی را در موقعیت این فیلم می بینیم پس منطقی بود که بخواهیم این قصه را در طبقه اجتماعی پایین روایت کنیم، از این رو من دوست داشتم با ...
ذوالفقار مقاومت در نگاه حاج قاسم
که 45 دقیقه در منزل ذوالفقار مقاومت بود، به علی، پسر شهید بدرالدین گفت: شما باید در مسیر پدرت حرکت کنی و الگویی برای همه جوانان و نسل خود باشید. رهبر معظم انقلاب در ششم خرداد سال 1395 در دیدار خانواده شهید بدرالدین با تجلیل از شجاعت ها و شهامت های این شهید فرمود: راجع به شخصیت مستحکم و فولادینِ این شهید عزیز زیاد شنیده بودم ...لبنان به برکت وجود حزب الله و عناصر مقاومت، تبدیل شده به یک ...
شهید زاهدی در آخرین تماس با خانواده چه گفت؟
گفتند امشب برای من خیلی ویژه دعا کن که عاقبت به خیر شوم؛ من آن شب ویژه به یاد ایشان بودم و برایشان بسیار دعا کردم و گفتند شاید یکی دو روز نتوانم تماس بگیرم و آن تلفن آخر بود. نوربخشا در پایان اظهار کرد: پس از شنیدن خبر شهادت ایشان، برایشان خیلی خوشحال شدم، چرا که پاداش 40 سال مجاهدت خود را گرفتند ولی خودمان دلتنگ ایشان می شویم و بعد از شهادت از ایشان خواستم ما را فراموش نکنند و دست ما را هم بگیرند و شفاعت ما را هم بکنند؛ کاش بتوانیم رهرو راه ایشان باشیم. انتهای خبر/ ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام حمیدرضا ناظری صوفی
از 19 سال مادر شهید نقل می کند: چهره اش آنقدر طبیعی بود که آدم فکر می کرد خوابیده است. چون ترکش به پشت سرش خورده بود، صورتش سالم مانده بود. بوی عطر می داد، آن موقع نمی گذاشتند خانواده بدن مجروح و پر از ترکش او را ببیند، به همین دلیل ما بعد از 19 سال، آن هم با دیدن فیلم و عکس فهمیدیم که حمیدرضا موقع شهادت یک پایش هم قطع شده بود. شهید حمیدرضا ناظری صوفی به همراه دیگر افراد ...
طلاق به خاطر رفتار توهین آمیز شوهر
تصمیم به ازدواج گرفتم. وقتی خانواده ها موافقت کردند من هم جواب بله را دادم و عقد کردیم. بعد از چند ماه هم عروسی گرفتیم و الان نزدیک به دو سال است که ازدواج کرده ایم اما از همان ماه های اول بعد از ازدواج وقتی به میهمانی می رفتیم یا میهمان به خانه مان می آمد، کم کم متوجه رفتارهای عجیب مهران شدم. اوایل رفتارش را به پای شوخ طبعی و ابراز صمیمیت می گذاشتم اما بعد متوجه شدم حرف ها و رفتارش ...
برای دخترم، برای تمام دختران
رازی را درگوشی برایتان بگویم: به گمان من، آدم مادری کردن واقعی را با دختردارشدن یاد می گیرد. از قضیه اصلی پَرت نشویم. داشتم از بابای روح الروح می گفتم. من بغض توی گلوی پدرش را می فهمم؛ یعنی می فهمم؛ اما نمی دانم چطور بعد از دخترش، بعد از روح الروح زنده ماند... این را هیچ وقت نفهمیدم . روز دختر من، روز دخترهای شما، روز دخترهای فلسطینی، روز تمام دخترهای دنیا مبارک... . ...
سلحشوری زنان جنگ را نیز روایت کنیم
نمی خواستم همسرم نیز به مانند پدرم شهید شود، فرزندان من نیز مانند خودم ش ها دت پدر را تجربه کردند. وی عشق به خدا را رمز موفقیت شهدا توصیف کرد و افزود: شهدا لحظه به لحظه سنجشی از اعمال خود دارند که خدا راضی هست یا نه و بر همین اساس می توانم بگویم شهدا جذب خدا شدند. این همسر شهید با بیان اینکه انتقال خبر شهادت همسرم به فرزندانم بسیار سخت و تلخ بود گفت: اما به خاطر لطفی که حضرت ...
پهلوانی که قهرمان شد
.... برادرم 25 خرداد سال 1362به فیض شهادت نائل شدند. از کودکی اش متدیّن اما خیلی شوخ طبع و پسر خوبی بود. از همان ابتدا در هیئت ها شرکت می کرد؛ نمازهای خود را سر وقت می خواند و خیلی هیئتی بود. چون خود خانواده مان از همان ابتدا حتی قبل از انقلاب، یک خانواده خیلی مذهبی بودند، دائم در طول سال چند بار در خانه مان هیئت برگزار می شد؛ برادر شهیدم هم دائم محرم در اکثر تکیه ها شرکت داشتند. ...
ما نویسندگان علیه فراموشی می نویسیم
...> پری خانه ما با آثار قبلی (دخترشینا_گلستان یازدهم_ساجی) گفت:کتاب پری خانه ما خاطرات مادر شهدایی است که چند فرزندشان به شهادت رسیده است. آثار قبلی روایت همسران شهدا بود اما در این کتاب تلاش کردم که همه اعضای خانواده از شهدا روایت کنند. هرچند خودم مایل بودم که مثل باقی کتاب ها زن ها روایت گر داستان باشند اما در این کتاب سعی بر این بود که تمام اعضای خانواده روایت کنند و به نوعی تکمیل کننده خاطرات ...
تولد فرشته ها
قرار رفتن به اولین روز مدرسه است. انگار قرار بود به جایی بروم با هزار دوست صمیمی. خودم را آماده کرده بودم برای یک بی قراری دل انگیز کنار دختران. هرسال دهه کرامت برای من همان اولین روز، گویی ورود به بهشت است؛ همان روز دختر. اما امسال من خانه نشین شده ام.درست توی طبقه چهارم گیر افتاده ام.کاش آسانسور داشتیم و می شد حداقل با این پای شکسته ام جشن می رفتم.کشان کشان خودم را پای پنجره رساندم ...
از کشتن زنم ناراحت نیستم
...، جان به در برد. سهراب مسئولیت همه اتفاقاتی را که افتاده بود، گردن گرفت و گفت: چند سال قبل همسرم به من خیانت کرد و در دادگاه نیز محکوم شد؛ اما چون دو دختر دوقلو داشتم، او را بخشیدم. در دوران کرونا همسرم دورکار شد و مدتی در خانه کار می کرد؛ اما یک باره گفت باید سرکار برگردد. حرف های او خیلی مشکوک بود. من همسرم را تحت نظر گرفتم و گوشی موبایلش را بررسی کردم. متوجه شدم با ...
توضیح دیگری درباره ی مریم میرزاخانی: آیا او مذهبی بود؟
می داشتیم. از بهترین و مهذب ترین دانشمندان جوانی بود که در طول سی و پنج سال خدمت در این دانشگاه دیده ام. عاقبت به قائد توفیق و نورانیت پیامبر اکرم به اسلام تشرف یافت. شهادت اسلام او را خود به خط و امضاء خویش نوشتم. مفتخرم که زمینه ساز ازدواج او با مریم بودم مریم به مذهب دلبستگی عمیق و حقیقی داشت. او کسی نبود که کاری بدون رعایت دقیق موازین شرع کند. تنها مسأله پوشش موی سر بود که بر آن ...
وصیت جالب فتح الله زاده: پرسپولیسی ها حلالم کنند/ دو بار مرگ را به چشم دیدم!
کرونا مبتلا شدم و حدودا 30 روز در قرنطینه بودم. دو شب خیلی خیلی حالم خراب بود، بدنم ناتوان شده بود، نفسم بالا نمی آمد و در آن دو شب مرگ را با چشمان خودم دیدم. گفتم دیگر زنده نمی مانم و وصیت نامه خودم را هم نوشتم. جالب این که بخشی از وصیت نامه حاجی، فوتبالی بود؛ او در مورد این قسمت می گوید: از استقلالی ها خواستم حلالم کنند و از همسرم نیز درخواست کردم که از پرسپولیسی ها حلالیت بگیرد چون ...
پیام شهدا| شهادت از دامادی بهتر است
، ایشان 50 تومان پول به خاله اش بدهد. مدتی از این ماجرا گذشت در این مدت هر وقت همدیگر را می دیدند به هم می گفتند، سر قول خود هستید. وقتی او به جبهه رفت در وصیت نامه اش نوشت، چون شهادت از دامادی بهتر است، پس بهتر است شما آن 50 تومن را به خاله بدهید. بعد از شهادت ایشان، وقتی لباس او را دیدم، در درون وسایلش دو عدد 20 تومانی بود که خواهرم آن ها را به همراه عکس شهید قاب کرد و بر دیوار نصب نمود. انتهای خبر/ اشتراک گذاری : کپی متن خبر ...
متهم: ناراحت نیستم!
.... وقتی موضوع را بهش گفتم، مدعی شد که عمویش بوده است. اما وقتی موضوع را به عمویش گفتم، انکار کرد و گفت خیلی وقت است که اصلا زنت را ندیده ام. آن شب دعوا کردیم رضا درباره اختلاف اخیرش نیز مدعی شد که از حدود پانزده روز قبل همسرش به حالت قهر به خانه پدرش رفته بود. من هر روز و هر شب آنجا می رفتم. او هر شب چند بار به تنهایی می رفت بیرون، وقتی برمی گشت مست بود. هر موقع از او می ...
دردسر عروس مجازی برای داماد بی نوا / پدر داماد در کلانتری مشهد چه گفت؟
به گزارش رکنا، سر کار که می رفتم آرزویم این بود بازنشسته شوم. بالاخره این خواسته ام برآورده شد و زودتر از موعد به آرزویم رسیدم. چه برنامه هایی که برای این دوران قشنگ نداشتم. گفتم باید حسابی استراحت کنم و کنار خانواده خوش بگذرانم. شاید غفلت و ناشکری از موقعیتی که برای خدمت به جامعه داشتم باعث شد حساب و کتاب هایم درست از آب در نیامدند. از شما چه پنهان ...
سرنوشت تلخ دختر 16 ساله در خانه مجردی
...> ما خانواده آبرومندی هستیم. شوهرم 25 سال در یک کارخانه ریسندگی کار کرد و پول حلال آورد. نمی دانم این بچه چرا این کار را با ما کرد. گلایه های دختر 16 ساله بعد از حرف های این مادر، از آنجایی که دختر نوجوان به خاطر حضور مادرش نگرانی در چهره اش موج می زد، از مادر خواسته شد دخترش را تنها بگذارد. نگین نفس راحتی کشید و با صدای لرزان گفت: وقتی که کلاس ششم بودم، در مدرسه با ...
مادر بیست ونه دختر
به گزارش اصفهان زیبا ؛ امسال به جای دو دختر، مادر بیست ونه دختر بودم. روزهای اول مهر که سختی و فشار کار ساعت های خوابم را به کمتر از پنج ساعت رسانده بود، با خودم می گفتم عمرا این بچه ها را دوست داشته باشم، عمرا نگران سلامتی آن ها بشوم، عمرا دل تنگ نبودنشان بشوم، عمرا بیشتر از اندازه دلم برای درس ومشقشان بسوزد؛ اما نشد! نشد که بی خیال زخم روی دست دختر افغانم بشوم که مدتی بود خوب نمی شد. نشد ...
دختر دیروز؛ کارآفرین موفق امروز
، شاید اگر آن زمان مخالفت خانواده نبود احساس می کنم سریع تر می توانستم به نتیجه برسم، البته خانواده ام همیشه به من افتخار می کنند و با افتخار از من صحبت می کنند که برای خود و خانواده خوشحال کننده است. وی در پایان گفت: دختر یعنی بهشت روی زمین، اگر زمانی خسته باشم دخترم را که می بینم خستگی ام رفع می شود، روز دختر را به همه دختران مخصوصا دختر خودم که همیشه همکار و همیارم بوده تبریک می گویم. ...
در میان دردهای مجرمانی ازجنس فقر
کرده است؛ 64 کیلو تریاک! می گوید خانواده اش تهران هستند و امکان ملاقات یا رفت و آمد ندارند. او محکوم به سه سال حبس است. پیرمرد پای ورم کرده اش را به رییس دادگستری نشان می دهد. می گوید در تصادفی پایش شکسته و پلاتین دارد و قدرت حرکت درستی ندارد؛ از بدبختی این کار را کردم. مواد هم مال کسی دیگر بود. من فقط راننده بودم. خرج زن و بچه نداشتم بدهم. بدنم نقاص است. من را آزاد کنید. جوابی که می شنود ...