سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای به زندان افتادن ابتهاج/ شعر خودم را در جایی که زندان بودم پخش می کردند
. یکی یکی شمعدانی ها رو نگاه می کردم توی حیاط یکی از این شمعدانی پیچ من تازه. غنچه کرده بود. من از یک هفته ده روز قبل منتظر بودم که غنچه ها باز بشن، نگران بودم منتظر بودم کدوم رنگ زودتر باز میشه؛ هفت هشت رنگ شمعدانی داشتم؛ سفید، قرمز، صورتی بنفش این غنچه های شمعدانی مثل جو می مونه، یکی از این غنچه های کوچیک ترک خورده بود و معلوم بود رنگش چیه. اون هفته اول که من زندان بودم عجیب دلم برای ...
آنچلوتی: این 5 بازیکن رئال مادرید مربیان خوبی خواهند شد
...، سرمربی رئال مادرید در نشست خبری پیش از بازی با آلاوس گفت: سخت ترین لحظه این فصل چه بود؟ بازی ای که به اتلتیکو باختیم. اون موقع بود که فهمیدیم لازمه بعضی چیزا رو تو دفاع عوض کنیم. به نظر شما ممکن است بازیکنان در بازی های آخر لالیگا سهل انگاری کنند؟ فکر نمی کنم. بعد از بازی فردا، سه روز به بازیکنا استراحت می دم و بعدش دو هفته آماده سازی برای فینال رو شروع می کنیم ...
پول ندارید اسنپ و تپسی سوار نشوید! / واکنش رانندگان به یک خبر جنجالی
.... خواستم....خدمت شما عرض کنم کسانی که با اسنپ جابه جا میشن ..اینقد هم ضعیف نیستن.چون اگه بودن با حمل نقل عمومی رفت وآمد میکردن آقا خود اسنپ باکمیسیون بالا داره راننده رو بدبخت میکنه علاوه بر کمیسیون سر و ته کرایه رو میزنه راننده مجبور نیست تو این اوضاع اسفبار برده' اینا بشه.پس مسافر تشریف ببره تا برسه به ایستگاه تاکسیهای خطی و باچندبار پیاده شدن و سوار شدن از این تاکسی ...
داستان یک پرستار
که رفتارش درست نیست. " خندید و گفت :" نه ! " گفت :" تو هم که همش می گی نه ! " جواب داد:" اون پرستاری که بهش توهین شده ، استخدامه ؟ " گفت :" نه ! در مرحله استخدام شدنه " . " خب ! پس بهش بگو بهم زنگ بزنه یا پیام بده، اگه راضی بود مطلب رو منتشر می کنم " . از جایش بلند شد و ایستگاه را ترک کرد.ولی در فکرش بود که از جوان ترها در انتخابات صنفی حمایت کند. روایت چهارم: گروگان گیری د ...
با این روش یه کنسرو گوجه فرنگی عالی درست کن
...> 4. داخل یک قابلمه دیگه دوباره اب میزاریم روی حرارت تا به جوش بیاد . همین که به جوش اومد گوجه های چهار نیم شده رو داخل اب جوش میریزیم . کم کم گوجه ها رو بریزید و نزارید روی هم انباشه بشن حدود 1و نیم الی 2 دقیقه صبر میکنیم و بعد با یک کفگیر گوجه ها رو خارج میکنیم و بلافاصله داغ داخل شیشه رو پر میکنیم با یک قاشق تمیز گوجه ها رو فشار میدیم تا هیج جای خالی تو شیشه نمونه لابه لای گوجه ها نمک میپاشیم ...
بازسازی صدای هولناک دایناسورها و پرندگان ماقبل تاریخ + فیلم
اگه خوب بودم با همه، جز با تو جز با تو هی نمی دونم باهات بد شدم کی انگار تو رو باختم حیف ازت دورتر می شم هیاگه یه وقتا تحقیرت کردم کاری کردم از خودت بدت بیاد تو رو اگه دست کم گرفتم وقت نذاشتم واسه تو زیاد منو ببخش که ندیده گرفتم آرزوهاتو آره منو ببخش ...
اینترنت در ایران مُرد، از بس که جان ندارد!
نابودی اعصاب و روان من نداره. من اگه بخوام برای هر سرچ کوچیک سه چهار دقیقه منتظر بمونم تا دو سال دیگه هم نمیتونم این پایا ن نامه لعنتی رو تموم کنم. ساجده بیرون مسجد جامع قلهک ایستاده، در کنار نامزدش حسین که در روبیکا کسب و کار آنلاین خود را دارد: سیاهنمایی نباید بکنیم. من و حسین کارای فروشگاه رو تو روبیکا انجام می دیم و اگر نیاز باشه با ایتا بقیه کارها راه میوفته. نباید کم لطفی کرد چرا که ...
صادق هدایت، شهریار را سه بار وادار به خودکشی کرد!
تریاک می کشید و شهریار هم مسخره اش می کرد... مثلاً شهریار می گفت: زهری تریاکی برام از خراسان آوردن چه تریاکی، اصلاً مثل اینکه زعفرانه! (با صدا و که من این حالت شهریار) زهری می گفت حالا یه ذره شو. بده شهریار می گفت: نه، تریاک به این خوبی رو حروم بکنم بدم به تو بعد زهری رو وادار می کرد که خواهش و تمنا بکنه، بعد از جیبش یک تریاک سیاهی رو در می آورد و این ور و اون ورش رو نگاه می کرد و می داد به زهری ...
چشمات ؛ فرزاد فرزین
تو واسم دور سرت بگردم قفلم رو خنده هات دلم پیشت گیره اینجوری که با اون چشا میشی به آدم خیره چشات نفس گیره نفسمو میگیره میاد و میزنه میره و گردن نمیگیره بیا پیش خودم هرچی که شد فدا سرم فدا سرت بذار همه بدونن هیشکی نیاد دور و برت آخه اونا که نمیدونن چه آتیشی زدی به دل عاشق من با اون چشای محشرت چشام دید و دلم رفت نشستی توی قلبم آره دور دنیا ...
زنم را جا گذاشتم!
سریع برگردم پادگان. با تعجب پرسیدم: مگه چیزی تو ماشین جا گذاشتی که باید بری بیاری؟ خنده ای کرد و گفت: آره. من صبح با زنم رفتم پادگان. به اون گفتم توی ماشین بمون، من چند دقیقه کار دارم و زود بر می گردم. اما توی پادگان که رفتم، اون قدر سرم شلوغ شد که اصلاً یادم رفت زنم دم در منتظرمه. بدجور خنده ام گرفت. زنش از صبح تا غروب در ماشین مانده بود. وقتی وایسادم گفت: نخند!خب یادم رفت که با زنم رفته بودم پادگان. ...
تله سی یژ به جای سرویس مدرسه
حدود 8سال پیش بازمی گردد: بعد از گذروندن جلسات آموزشی، اومدم ایستگاه وایستادم. یک روز دیدم چندتا دختر و پسر بچه دبستانی ریزه میزه بدون بلیت و همراه، اومدن تا سوار تله سی یژ بشن! گفتم بلیت تون کو؟ بزرگ ترتون کجاست؟ اونا هم خیلی عادی گفتن ما اهل روستای پس قلعه ایم و هر روز از همین مسیر می ریم مدرسه و خونه! بلیت و بزرگ تر نمی خواد؛ سرویس مدرسه مونه! حرفش تمام شده و نشده از دور صدای پسران ...
احمد متوسلیان کار و کاسبی ما را کساد کرده است، عملیات هاش خانمان سوزه!
.... آن ها باورشان نمی شد. ماشین را نگه داشتند. با کمک حاج احمد دست و پای آن ها را بستیم و حرکت کردیم. در راه خطاب به یکی از کردها گفتم: اگر احمد متوسلیان رو ببینی، اونو می شناسی؟ مرد کرد گفت: ما قیافه شو ندیدیم. یک نگاه به حاج احمد انداختم و به مرد گفتم: اون مردی که کنارت نشسته احمد متوسلیانه. مرد کرد نگاهی به حاج احمد کرد و حاج احمد هم در چشمان او ...
سرنوشت فروشگاه های اینترنتی در موج های تورمی پیش رو
می تونند بهتر بشن. این موضوع که مثل یه برگه تقلب، اطلاعات رو قبل از اینکه همه چیز خراب بشه، به دست فروشگاه های اینترنتی می رسونه، به اون ها کمک می کنه تا راهی برای ایجاد یه بازی برد برد در زمینه تخصصی خودشون پیدا کنند. آیا طراحی وب سایت فروشگاهی با وجود تورم اقتصادی، منطقیه؟ باتوجه به شرایط اقتصادی و تورم، طراحی سایت فروشگاهی همچنان می تونه منطقی باشه؛ اما در این شرایط حساس به ...
رمانتیسم عماد و طوبا ؛ رمانتیک عاقلانه
این روزها در هوای بهاری اردیبهشت که حس آرامش و زیبایی همه جا پراکنده شده و زوج های جوان خسته از سرکار به خونه می رن و شاید زمان کافی برای رفتن به سینما رو نداشته باشن، می تونن به صورت آنلاین به تماشای فیلم عاشقانه رمانتیسم عماد و طوبا بشینن؛ هم سرگرم بشن و هم لحظات خوشی رو کنار هم سپری کنن چون این فیلم یکی از فیلم های حال خوب کنه! رمانتیسم عماد و طوبا ماجرای عشقی این دو نفر (یعنی عماد ...
از این وسیله ها یه عمر اشتباه استفاده کردیم!
.... باید نمک رو بعد از حرارت دادن غذا اضافه یا قبل از قراردادن غذا در مایکروفر خوب مخلوط کنید. 5. آرام پز بازکردن در آرام پز باعث خروج گرما و اختلال در زمان پخت می شه. لااقل تا قبل از یک ساعتِ آخر زمان پخت درش رو باز نکنید. 6. خردکن از مخلوط کن برای تهیه اسموتی، نوشیدنی و سوپ خامه ای استفاده کنید چون باید صاف و یکنواخت بشن. وقتی هم با مواد غذایی سفت مثل آجیل و سیر سروکار ...
محفل تولد ماه در سرای ادبیات برگزار شد
... آزاد کن کبوتر دل را از این قفس رحمی نما به عاشق بیتاب و بیقرار گر مست و می فروشم و میخانه زاده ام اما هنوز تشنه ی یک جرعه باده ام یعنی هنوز منتظرم لطفی از تو را دست خدا گره بزند با اراده ام قلب مرا نفوذ نگاه تو بشکند هر چند رو سیاه ولی صاف و ساده ام ای قبله ی امید همه بارگاه تو نذر تو باد جان من و خانواده ام ...
فال حافظ متولدین هر ماه - یکشنبه 23 اردیبهشت 1403
فروردین اون هدفی که یه مدته دنبالش بودی، فعلا یه کم دور از دسترس به نظر میاد. شاید یه ذره ناراحت و عصبانی بشی، اما غصه نخور! گاهی وقتا یه قدم عقب برداشتن و یه نگاه دیگه به قضیه انداختن، بهترین کاره. تو آدم باهوش و توانمندی هستی، مطمئنم که می تونی یه راه حل جدید پیدا کنی. یادتم باشه که تو رویاها و اهداف دیگه ای هم داری. شاید الان وقتش باشه که به جای اون هدف اول، رو یه هدف دیگه تمرکز کنی ...
به جنگ با اسرائیل هم می روم...
مریم عرفانیان یک روز با محمدرضا نشسته بودیم و صحبت می کردیم که بی مقدمه گفت: می خوام برم جبهه. آن زمان برادر دیگرم علی هم جبهه بود؛ بی تأمل گفتم: محمد جان! تو هنوز کوچکی، هر وقت به سن علی رسیدی جبهه برو. فوری جواب داد: حسن جان! شما دو برادر، بزرگ تر هستین و من از نظر مادرم و خانواده خیالم راحته... همان طور که نشسته بود، کمی جابه جا شد و پرسید: کسایی که ...
فال حافظ متولدین هر ماه - شنبه 22 اردیبهشت 1403
سیاست و صبر و حوصله می تونید این مشکل رو حل کنید و ازش یه فرصت برای قوی تر شدن رابطه تون بسازید. اگه توی زندگیت یه مشکلی هست، به جای غر زدن و ناشکری، سعی کن راه حلی برایش پیدا کنی. به اطرافت نگاه کن، دست یاری به نیازمندان دراز کن و با سخاوتمندی با دیگران رفتار کن. یه بحث خانوادگی یا دوستانه هم پیش میاد، امروز بهترین فرصته که حرف دلت رو بزنی و تکلیفت رو با همه روشن کنی. اردیبهشت ...
دلکش نقطه مقابل مرضیه بود که با سناتورها مجلس داشت/ تمام کنسرت دلکش را گریه کردم
پشت صحنه تا منو دید پا شد و حال و احوال کردیم گفتم: بشین و نشست. من سرشو بوسیدم. بعد رفت همه جا با ذوق تعریف کرد که آقای ابتهاج سرمو بوسید. من تمام اون کنسرتشو با گریه شنیدم اون جلال (الف جلال را کشیده تلفظ می کند) صدای جوانیش به ذهنم می اومد... از مازندران که اومده بود تهران آتشفشان به پا کرده بود. خیلی خوب می رقصید و تصنیف های محلی مازندران مثل مریم جان و ربابه جان رو می خوند و اصلاً تمام ایرانو ...
این زن یک بچه گوزن را خورد ، سورپرایز تازه نتفلیکس
اونچه که من فهمیدم اینه که فردی یه اتفاق یا شرایط را بارها تکرار می کنه. هرچند که اون اتفاق یا شرایط باعث آسیب رسوندن به شخص بشه. ولی اون شخص با موندن در این وضعیت احساس راحتی می کنه و نمی خواد این موقعیت امنش رو ترک کنه. به نظرم دانی در سریال baby reindeer هم تو همین شرایطه. با اینکه مارتا وضعیت روحی بی ثباتی داره و گاهی مجنون و گاهی خشمگینه و حضورش باعث تشویش می شه، ولی بنا بر نظریه ای که نوشتم ...
استقلالی ها دست به دامان دروازه بان هوادار شدند
همونیه که هر بازی تا کنج دروازه شو نزنیم گل نمیخوره... حقیقی همونیه که تو 36 سالگی تیم های لیگ برتری رو هوا میزننش... آیا کلین شیت نکردن این گلر در کل کریر بازی هاش مقابل پرسپولیس طبیعیه؟! آقای شجاعی اگه میخوای طلسم 8 بازیه بدون باختت نشکنه یه فکری به حال گلرت کن... کاربر نامبر 26 هم در جواب سامی تاجی نوشت: استقلالی ها میگن حقیقی جلو پرسپولیس کلین شیت ...
خاطره طنز یک روحانی از حضور در جبهه
آماده نیست. خستگی و ناراحتی را در چشمان رزمنده ها می دیدم. از چشمانشان می شد فهمید که می گویند: ما نیومدیم تو رو ببینیم. فردا می خوایم امام رو ببینیم! البته حرمت نگه داشتند. چند دقیقه دیگر از صحبت های من گذشت که کاغذ سوم را هم آوردند. دیدم جمعیت دیگر طاقت نمی آورد، گفتم: عزیزان، روی هر سه کاغذ نوشته: حاج آقا شام آماده نیست، لطفاً ادامه بدید! یک بسیجی در جمع بلند شد و ...
انتخابات الکترونیکی مجلس، تبریک روز دختر و یک هشدار درباره تغییر دکترین هسته ای ایران
. کاش نمایندگان محترم هم وقت بذارن برای حل مشکلات. وگرنه که من یکی حلال شون نمی کنم و اون دنیا باید جواب من کمترین رو بدن ، خوب شد رفتم چون رای گیری الکترونیکی بود و خیلی به نظرم جالب اومد ، اگه انتخابات ریاست جمهوری هم الکترونیکی برگزار بشه حداکثر تا چند ساعت بعد نتایج مشخص می شه و این کم شدن فاصله بین رای گیری و اعلام نتیجه، از التهاب جامعه کم می کنه ، وقتی حضرت آقا صبح اول وقت میان پای صندوق رای ...
بی زحمت دو پاکت مارلبرو
در آستانه در ایستاده بود. با چشمانی پُر از اشک. فهمیدم حال و روزش مناسب نیست و منتظر تلنگری است تا بزند زیر گریه. گفتم: چی شده علومی؟ با لهجه شیرین بمی اش گفت: تنها شدم. کافی بود بگویم ای وای یا همچین چیزی تا محشر کبرایی به پا شود و من که دل دیدن گریه اش را نداشتم گفتم: مرد حسابی همه ما آرزوی این حال تو رو داریم، حالش رو ببر! بی درنگ گفت: جدی؟ گفتم آره جدی. گفت پس طوری نیست. آمد تو. ساعتی نشست و ...
اس ام اس تبریک روز دختر + پیامک، مسیج، متن جدید و عکس
دور پارک دوبل رو هم یاد بگیری روز دختر مبارک وقتی خدا تو رو آفرید لبخند زد می خواهم امروز با این اسم صدایت بزنم لبخند خدا ای بهار سبز قرآن زیبایی دلت را به رخ آسمان می کشم تا آنقدر به مهتابش ننازد الهی آئینه وجودت به دست این زمونه بی رحم نشکند روزت مبارک دختر عزیزم و مهربانم ...
آشنایی با غلامحسین درکتانیان، از شهدای خوزستان
...> در دفتر بسیج مرکزی سپاه دزفول نشسته بودم. چند روزی از اعزام نیرو برای عملیات فتح المبین گذشته بود که مردی آشفته و سراسیمه وارد اتاق شد و بدون مقدمه دستش را کشید سمت عکس حضرت امام و مضطرب و هراسان گفت: ببین برادر! به جد این آقا... اگه پسرم رو برنگردونید خونه، خودم و کل خونواده ام رو آتیش می زنم! اول باید قدری برافروختگی اش را به آرامش می رساندیم. در مقابلش بلند شدم و گفتم: پدرجون! اول بیا ...
دلمه برگ مو رو این بار متفاوت درست کن + فیلم
ماست هم زده: 4ق.غ روغن جامد یا کره: 2ق.غ سبزی معطر: 200گرم برای سس یا چاشنی آب: یک و نیم لیوان آب لیموترش: 4ق.غ روغن مایع: نصف استکان طرز تهیه دلمه برگ مو: برنجمونو میشوریم و با آب و نمک یکساعت خیس میذاریم(ما از برنج نیم دونه استفاده کردیم). لپه رو هم تو روغن کمی تفت میدیم تا بوی خامیش گرفته ...
سپند امیرسلیمانی با استایلی شیک، راهی خانه بخت شد!
.... ناگهان جشن با ورود راسپوتین راهب به میریزه. راسپوتین زمانی تو دربار رومانوف بوده و به دلیل خیانت تبعید شده بود. اون برای انتقام، روحش در ازای یه ظرف طلسم به شیطان میفروشه، تا بتونه به وسیله اون خاندان رومانوف نفرین کنه. با محاصره شدن کاخ توسط انقلابیون، تنها آناستازیا و ماریا میتونن با کمک پسر 10 ساله ای که راه مخفی فرار بهشون نشان می ده، فرار کنن. اونا به سمت یه قطار در حال حرکت ...