سایر منابع:
سایر خبرها
ثواب کردن هم به ما نیامده!
ماجرا را به آن برادر رزمنده ای که نماز شب می خواند گفتم. گفت: مگه از کجا تاید آوردی؟ جواب دادم: همونایی که توی سنگر آخری دم در بود. با تعجب گفت: دیوونه! گونی های دم سنگر کلر بود. باید از گونی های آخر سنگر تاید بر می داشتی. آرام گفتم: صداشو در نیار که ثواب کردنم به ما نیومده. رفتم خوابیدم. فردا صبح با اینکه چند نفر از بچه ها متوجه خطای من شدند، اما به رویم نیاوردند. 17 سال از این ماجرا ...
به ما می گویند مرغ عشق
...> نورمحمد: جواب رد زهرا را که شنیدم، بیشتر از همیشه دلم شکست. بدون اینکه بدانم می خواهد برود حرم، از خانه مان توی همان روستا رو به امام رضا(ع) گله کردم و بعد به مادرم گفتم: از این که گذشت، من دیگه ازدواج نمی کنم. ولی یک روز نگذشته بود که دیدم خودش زنگ زد. تعجب کردم. بهش گفتم: حالا که جواب کردی، دیگه چه معنی داره زنگ بزنی؟... گفت: فقط می خواستم حالتو بپرسم! می دانستم که دل خودش راضی است. ...
شهدا برای همیشه سرت کلاه گذاشتند!
.... بعد او را در جمع بچه های بسیج وارد کرد و گفت ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید. خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم. بعد سید علی گفت: چی شد این طرفا اومدی؟ او هم با صداقتی که داشت گفت داشتم از جلوی مسجد رد میشدم که دیدم مراسم دارید. گفتم بیام ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سید علی خندید و گفت پس شهدا تو رو دعوت کردن. بعد با هم شروع کردیم به جمع آوری وسایل ...
گروه چریکی آدم خوارها !
، داد می زد: من رو نخور! من کمی عربی بلد بودم. جلو رفتم و با تعجب گفتم: نخور؟ یعنی چی؟ سرباز گفت: فرمانده ما عکس این آقا رو به ما نشون داده و گفته اون آدم خواره. فرمانده های ما خیلی ازش می ترسند. شاهرخ خیلی خندید. بعد از آن، اسم گروه چریکی خودش را که شامل 40 نفر مثل خودش بودند، گذاشت آدم خوارها !
داستان هایی از ذهن آشفته انسان امروزی | گپی با نویسنده گالری یک ذهن درهم درباره این مجموعه داستان و حال ...
به گزارش شهرآرانیوز ، گالری یک ذهن درهم ، عنوان کتاب تازه نویسنده مشهدی، نوشین ایوانی است که به تازگی روانه بازار کتاب شده است. کتابی که انتشارات سیب سرخ آن را منتشر کرده است و به لحاظ درونمایه، مفاهیم مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را شامل می شود. این مفاهیم در گالری یک ذهن درهم در قالب هشت داستان کوتاه گردهم آمده است که به قول خود نویسنده بیانگر جهان بینی اوست. طرح جلد کتاب نیز یکی ...
اسکناس ها را آتش زدیم برای گرم شدن
[شهروند] خاطرات محمدرضا عبدی، خاطراتی خواندنی و قابل تأمل هستند. از این جهت که هم با وجود مخالفت خانواده به جبهه می رود، هم اینکه به اسارت درمی آید و دست آخر و عجیب تر اینکه از اردوگاه موصل در عراق فرار می کند و بعد از چند هفته سخت و طاقت فرسا، خودش را به خاک وطن می رساند. خاطرات او در کتابی با عنوان فرار از موصل توسط حسین نیری، گرد آوری و تدوین و از سوی انتشارات سوره مهر چاپ شده اند. براساس این ...
روایتی از کلبه کاغذی قم/ پایگاهی برای کتاب و خدمات اجتماعی - فرهنگی
؟ من به پایان راه، دگر نیندیشم... که همین دوست داشتن، زیباست. - اگر بخواهید از کلبه و ساکنینش بگویید چه حرف هایی در ذهنتان شکل می گیرد؟ کار خداست. هر اتفاقی که اینجا برای ما، بچه ها، مردم، هنرمندان رخ می دهد نشانه ای از لطف خداست. دراین 8 سال، ماجراهای عجیبی در اینجا رخ داده است. برخی از خاطرات را در قالب کتاب، نوشته ام و در دست انتشار است. بارها به دلیل مشکلات خواستم دست از کار بکشم اما همراهی و دلگرمی هنرمندان عزیز، برای ادامه کار تشویقمان کرد . - بازخورد خود بچه ها چگونه است؟ عالی! شوقی که در نگاه و صدای بچه ها است به ما انگیزه می دهد . ...
یا سرم می رود یا سر صدام را می آورم!
به گزارش ایسنا، متن پیش رو گفت وگوی روزنامه جوان با همسر و دختر شهید عملیات الی بیت المقدس، شهیدغلامعلی میرحاج است که در ادامه می توانید بخوانید: این دفعه می روم یا سرم رامی دهم یا سر صدام را برایتان می آورم. این جمله شهیدغلامعلی میرحاج بود. وقتی که از نماز جمعه به خانه برگشت مهیای رفتن به جبهه شد. به همسرش گفته بود؛ اعلام کرده اند که برای آزادی خرمشهر به نیرو نیاز دارند. غلامعلی به همه دوستان و آشنایا ...
ماجرای خودروی شراکتی دکتر معتمدی و دکتر مرندی و خرید بلیت قسطی هواپیما
با دکتر سیدعلیرضا مرندی از دوران دبیرستان شروع شد. با هم در مدرسه سعدی اصفهان درس می خواندیم. من و دکتر مرندی و دکتر ایرج فاضل، هر 3در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شدیم. از اصفهان به تهران آمدیم و در یک اتاق اجاره ای در چهارراه لولاگر زندگی دانشجویی خود را شروع کردیم. هر روز ما 3نفر با اتوبوس به دانشگاه می رفتیم. دانشجویان اسم ما را گذاشته بودند 3تفنگدار! وقتی به دانشگاه می رسیدیم می گفتند ...
14 سال پرستاری از جانبازی که بی نام و نشان بود
روی کاغذ. این چند جمله، روایت دقایقی از زندگی جانباز شهید احد ترشیچی است. جانبازی که از چهره های مبارز قبل از انقلاب اسلامی و از دوستان شهید محمد بروجردی بود. مرد مجاهد و مبارزی که یکبار در دوران شاهنشاهی مجروح شد و 3 بار هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس. آن هم جراحتی که چندین بار او را برای معالجه به خارج از کشور کشاند. آنچه پیش رو دارید، روایت همسر جانباز شهید احد ترشیچی است. ...
اسامی برندگان لاتاری در ایران | خاطرات برندگان لاتاری ایرانی
کرونا اون برندگان اون سال که به مشکل خوردن هنوز که هنوز دارند توی استرس به سر میبرن حالا امیدوارم که هرچه سریعتر وضعیت این دوستان هم مشخص بشه اونایی که برنده شدن بتونن ویزاهاشون بگیرن برمیگردیم به امسال که خیلی باز جالب بود من دقیقا روزی که از شنبه چند روز قبلش داشتم با خانومم صحبت میکردم که این بخرم اون رو بخرم گفتم نه بابا ایشالله امسال ما برنده لاتاری میشیم و واقعا جدی توی دلم بود که برنده میشیم ...
پهلوی از زبان پهلوی (13)/ مصطفی الموتی: حقیقتا مقام سلطنت در همه کارها دخالت می کرد
احمدعلی مسعود انصاری، گزیده ای از مصاحبه ارتشبد حسن طوفانیان با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد ، خلاصه ای از کتاب خاطرات پرویز راجی آخرین سفیر پهلوی در انگلیس با عنوان در خدمت تخت طاووس ، گزارشی از کتاب خاطرات شاپور بختیار آخرین نخست وزیر دوران پهلوی، بازخوانی از کتاب خاطرات ابوالحسن ابتهاج اقتصاددان و از مدیران شاخص سازمان ها و نهادهای اقتصادی و اداری پهلوی، روایتی از کتاب خاطرات عبدالمجید مجیدی از ...
تنها شاهد اولین ترور
طالقانی داشتند و هر وقت اسم ایشان می آمد، گریه شان می گرفت. می گفتند: آقای طالقانی خیلی زجر کشیده اند. وقتی حرف هایشان را می شنوم، غم و رنج خودم را فراموش می کنم. می گفتند: در زندان از خدا خواستم به ایشان خدمت کنم. مرحوم آقای طالقانی هم پس از شهادت ایشان انصافاً در نماز جمعه دفاع جانانه ای از ایشان کردند. حرف های امام حرف خدا و قرآن است درباره امام می گفت: اگر همین الان نفسم را ...
از پاییز آمد تا کاش این گلوله شلیک نمی شد ؛ 7 اثر خواندنی در حوزه دفاع مقدس
45 عنوان رسیده است از جمله کارهای خوش خوان برای نوجوانان است. این مجموعه برش هایی از زندگی برخی فرماندهان شهید دفاع مقدس را در قالب داستان به خوانندگانش ارائه داده است. از نگاه من برای آشنایی با تاریخ ایران و به طور خاص برای آشنایی با تاریخ دفاع مقدس کتاب هایی که زندگی تاریخ سازان و حماسه آفرینان را روایت می کند برای نوجوانان مناسب تر است، چراکه می تواند برای آن ها الگوساز باشد. آثاری ...
علت ترس بازار سرمایه
سود 2.5 همت سپر مالیاتی داشت حالا فقط می تونه 500 میلیون تومان از معافیت مالیاتی حضور در بورس بهره مند بشه!! جالبی داستان اینه که اصلا در راستای شعار امسال گام بر نمی دارن و هدف شون فقط نابود کردن سرمایه های مردم هست! اجرای این بند شدیدا بازار سرمایه رو دچار چالش های جدی می کنه و به نظرم سریعا شورای عالی بورس و سازمان بورس باید واکنش جدی و قاطعی نشون بدن، حتی فوریت این مساله به نظرم از جنگ اسراییل ...
جنگ موقعیت های دراماتیکی برای نوشتن دارد
لیلا مهدوی، نویسنده و پژوهشگر در گفت وگو با خبرنگار مهر درباره انتشار اثر جدید خود با عنوان خون دریا همزمان با آغاز سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران گفت: کتاب خون دریا اولین قصه ای است که بعد از دوره هنرجویی که در زمینه داستان و داستان نویسی گذرانم، ایده آن را در ذهن داشتم. وی افزود: من فکر می کنم این ایده ها همچنان در ذهنم وجود داشت چراکه دهه 60 خصوصاً نیمه اول آن را تجربه ...
سوژه های فوتبالی در قاب تصویر
مشورت پسرش، تیم فوتبالی به نام آذرخش را می خرد. سه ، پنج، دو از موقعیت حشمت و پسرش در فرایند مدیریت باشگاه آذرخش استفاده کرد تا به زبان طنز، بخشی از پشت پرده فوتبال را روایت کند. این سریال چند سال بعد به فصل دوم رسید اما موفقیتی به دست نیاورد. کتونی سفید کارگردان: محمدابراهیم معیری داستان کتونی سفید ، در جنوب ایران روایت می شود. داستان این فیلم درباره یک معلم ورزش ...
ماجرای کشتی ابراهیم هادی با قهرمان جهان | هدایت گنده لات ها به هیئت و زورخانه
هیئت می کشاند. یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود؛ همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می گفت! اصلاً چیزی از دین نمی دانست؛ نه نماز و نه روزه. به هیچ چیز هم اهمیت نمی داد. حتی می گفت تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفته ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابراهیم، اینها کی هستند دنبال خودت میاری؟ با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟ گفتم: دیشب این پسر پشت سر شما وارد هیئت شد؛ بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا صحبت ...
مردی که از همه متنفر بود!
شکسته است. برای من هنوز هم معماست که یک آدم چگونه می تواند چنین پر از نفرت باشد. ناطق نوری به همراه اسدالله لاجوردی علی اکبر ناطق نوری که در جریان عملیات دستگیری اعضای گروه فرقان نقش پررنگی داشته، در خاطرات خود درباره بازداشت رهبر و اعضای گروه فرقان نوشته است: وقتی اکبر گودرزی و برخی دیگر از اعضای فرقان را بازداشت کردیم، نزد شهید بهشتی در جامعه روحانیت ولی آباد رفتم و به ایشان گفتم ...
بازاریابی بهتر در شبکه های اجتماعی
اثرگذاری بهتر بر روی مخاطب هدف کمک خواهد کرد. البته به شرط اینکه تعامل نزدیک با آنها را چاشنی کارتان کنید. وقتی درباره تعامل نزدیک با مخاطب حرف می زنیم، منظورمان کارهای عجیب یا پرهزینه نیست. در عوض شما می توانید از ایده هایی مثل جواب دادن به کامنت کاربران یا حتی منشن کردن شان در پست ها استفاده کنید. اگر هم در قالب پیام خصوصی سوالی از شما پرسیدند، بهتر است به جای این پا و آن پا کردن، سریع ...
نگاهی به زندگی و آثار علی نصیریان ؛ نگار حسینی؛ نشر فرهنگ معاصر مردی برای تمام فصول
بازگویی خاطرات شخصی و هنری خود در طول زندگی پرداخته است، عمده مصالح خام مورد نیاز خود را که در قالب این زندگی نامه نیاز داشته مورد استفاده قرار داده است. همجنین در جای جای کتاب با نقل بخشهایی از این گفتگوها بر جذابیت و گرمای نوشته ی خود افزوده است. کتاب اگرچه به زبان سوم شخص مفرد روایت می شود، اما نویسنده برای تاثیرگذاری بیشتر برمخاطب، از لحنی صمیمانه برای متن بهره برده است. همچنین نقل قولهایی که ...
معرفی بهترین فیلم های تاریخ سینمای کره جنوبی
محصول 2016 و به کارگردانی پارک چان ووک است و رابطه ای را با مخاطبان خود برقرار کرد که هیچ یک از فیلم های دیگر او پیش از آن نکرده بود. قصه ای درباره جامعه رنگین رمانی در دوره ای که کره تحت حاکمیت استعمار ژاپن است؛ دو زن در این قصه بازی ای را با هم شروع می کنند تا به آنچه می خواهد برسند. فیلم بعد از اکران در غرب از سوی منتقدان با استقبال بسیار خوبی مواجه شد و بعد از نمایش در فستیوال کن، به خاطر پخش در ...
بی بی مریم بختیاری، بانویی برجسته ایرانی با نشان سرداری
به نام سردار بی بی مریم خوانده شد.. سردار مریم زنی باسواد و سیاستمداری آگاه به سیاست دوران خود بود که حوادث عصر خویش را بررسی و می نوشت. کتاب خاطرات بی بی مریم سال ها پس از درگذشتش، منتشر شد، که در آن دربارهٔ دوران کودکی و نوجوانی، شرح زندگی و حوادث سیاسی تا پایان دوره مشروطیت را نوشته است. خاطرات، به قلمی ساده و روان، از سال 1296 هجری شمسی ثبت شده است. بی بی مریم در ابتدای خاطراتش این ...
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
بوسیدم و گفتم: هر مامانی یه دختر خوب مثل تو داشته باشه، غصه نداره. خندید و خودش را چسباند به مادرش. خانم همسایه گفت: البته سیمین خانم! چون حالا اسم مادر و دختر را می دانستم. برای امشب نذری می پخته تا بعد نماز ببرد مسجد برای توزیع که سُر خورده و آب جوش ریخته روی دست و پاهایش. خیلی ناراحت بود که نمی تواند کار را ادامه دهد. یاد بوی پیازداغ افتادم و مامان خودم. رو کردم به سیمین خانم ...
ماجرای بازجویی های طولانی شهید باقری از اسرای عراقی
در سوال کردن اشتباه کردی؟ سوالت رو درست بپرس. آن قدر دقیق و نکته سنج بود که حتی اشتباهات سوالات عربی را نیز می فهمید. وقتی دید که من دیگر نمی توانم ادامه دهم، گفت: شما برو استراحت کن. من هم رفتم و از خستگی نفهمیدم که کی خوابم برد. در یک لحظه از خواب پریدم. نگاهی به دور و برم انداختم و با کمال تعجب دیدم که حسن هنوز مشغول بازجویی از اسراست و دست و پا شکسته، از آن ها سوال می کرد و جواب می گرفت. برگرفته از کتاب من اینجا نمی مانم ؛ خاطراتی از شهید غلام حسین افشردی (حسن باقری) working(); ...
داستان غسل دادن شهیدی که چیزی به عنوان کاسه سر برایش نمانده بود
توصیفی ناراحت کننده از آن لحظات است را می خوانیم: سه چهار نفری روی صندلی کنار راننده جا گرفتیم و رفتیم. پای مان که به جنت آباد رسید از تعجب دهانم باز ماند. در عرض چند روز آن قدر تخریب شده و وضعیتش به هم خورده بود که فکر کردم شاید ما به قبرستان دیگری آمده ایم. از زهرا حسینی پرسیدم این همون جنت آباده؟ گفت آره، گفتم آخر پس چرا این جوری شده؟ گفت: خب شب و روز دارند می کوبند. به خاطر همینه که ...
اینجا کانال کمیل ، معبری به سوی آسمان و اهالی آن
کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. شخصیت شهید هادی تا آنجا قابل اهمیت است که رهبر انقلاب با اشاره به کتابی که درباره این شهید بزرگوار منتشر شده است، می فرمایند: آن جاذبه شخصیت، شخصیتی که در این (کتاب سلام بر ابراهیم ) معرفی شده است، به قدری جاذبه دارد این شخصیت که آدم را مثل مغناطیس به خودش جذب می کند، آدم را میخکوب می ...
من و امیرخان
رسول فلاح پور امیرحسین فردی - که از این به بعد امیرخان خطابش خواهم کرد - مهم ترین الگوی زندگی من بود. از این رو تمام تلاشم را می کردم که از پندهای او بیشترین استفاده را ببرم. امیرخان مدیر مسئول کیهان بچه ها بود و من هم شده بودم همکارش. روزی که در کنارش مشغول کار شدم را هیچگاه فراموش نمی کنم. روزی آفتابی، هوائی سالم، به قدری هوا تمیز بود که می شد بچه های اتاق رو به رویی را که ...
می خواهم بایستم؛ داستان مردی که با صعود دورتموند به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا به زندگی بازگشت
دورتموند است! بوروسیا دورتموند... چه اسم آشنایی... عشق جان سوز من که برایم لحظات فوق العاده ای را رقم زده بود، اکنون کجاست؟ تعطیلات زمستانی است و مسابقات تعطیل است. خدا را شکر که بازی را از دست ندادم. از پرستار می پرسم نوری شاهین از مصدومیت برگشت؟ او بدون تعجب باآب وتاب درباره ی شاهین توضیح می دهد. انگار در ورزشگاه هستیم. یادم می آید که همیشه طرفدار شاهین بودم و از او در مقابل ...