سایر منابع:
سایر خبرها
سیاست شعر من بسط دوستی درون نظام است
. نه جانم! از این خبر ها نیست. انقلابی که بعد از 40 سال اسطوره ای، چون قاسم سلیمانی را در آستین دارد، با توهم قهرمان شدن به وسیله رویارویی، آسیب نمی بیند، البته هر کسی حق دارد مخالف باشد، اما بی انصافی است که خیلی راحت بگویند لابد این هایی که به انقلاب وفادار ماندند، جیره خوار هستند! دیگر خبر ندارند شاعران انقلاب با چه مشقت هایی دست وپنجه نرم می کنند. ما هم از کاستی ها رنج می کشیم، ما هم اعتراض داریم ...
حکایت دختر ماجراجوی هلندی در ایران
اما همین تئاتر در آنجا برایم بیشتر شبیه سرگرمی شده بود تا اینکه در جامعه برای مردم اهمیت داشته باشد. در انگلیس تئاتر به هنر نخبه ای تبدیل شده که خیلی هم گران است. البته تئاترهای کوچک تر و تجربی تر هم هستند. کارهای من هم کلاسیک نبودند و فضای اجرا هم برایشان بود ولی خب جوان بودم و می خواستم جای دیگری پیدا کنم! برای خیلی از دوستان من اصلاً عجیب نبود که ناگهان به ایران آمدم چون همیشه چنین ...
کدام پادشاه قاجاری دستور تخریب بناهای دوره صفوی در اصفهان را داد؟
مهماندار است. بعد مکتوبی از حاجی امین الضرب بمن رسید که: هر گاه حضرت آقا به طهران وارد شده در غیر خانه من منزل کند محمول بر بی محبتی به بنده است. آهی کشیده گفت: افسوس که پسر پادشاهم و آزادی ندارم! پس به ولیخان گفت جعبه اسناد را آورده چندین حکم مؤکد شاه را برای خرابی یادگاران صفویه ارائه کرد. گفتم: باز شما پسر شاه بودید می توانستید توسط کنید. پس کاغذهای چند از شاه سراپا فحش به سلاطین صفویه ...
عطایی: توتولو خوب توجیه نشده بود که چرا آمده/ مدل مدیریت من در تیم ملی والیبال با خوش خبر تفاوت داشت
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ بهروز عطایی سرمربی تیم ملی والیبال در خصوص نتایج تیم ملی والیبال کشورمان در لیگ ملت ها و توقعاتی که مردم از این تیم دارند، عنوان کرد: همه کارهای ما کوتاه مدت است و معمولا ما جامعه ای هستیم که سریع واکنش نشان می دهیم، فرصت نمی دهیم و ... سرمربی فرانسه 9 سال سرمربی این تیم بود و از سال ششم به بعد نتیجه حاصل شد. ورزش فرآیند زمان بر است و نیاز است زمان طی شود، نمی ...
افشای جعل وصیت شاه در خاطرات زاهدی
هم به خودتان خیانت کردید هم به خانواده تان. بعد هم من چاکر انتظار نداشتم که اعلیحضرت از من پنهان... فرمودند اگر به تو گفتم می رفتی می گفتی به مردم. عرض کردم خوب من اگر گفته بودم چون مردم متأسفانه ضعیف پسند و مریض پسندند و برای شما خون گریه می کردند اگر می فهمیدند شما مریضید. باری، البته دیگر... معلوم شد که متأسفانه اعلیحضرت چندین سال این مرض را داشتند و تا آنجایی که من اطلاع دارم و حدسیات هست پنج ...
پاسخ به خیانت احتمالی همسر با چاقوی خشم
پایم را شنیده بود برگشت و با تعجب پرسید: علی اینجا چه می کنی؟ گفتم: آمده ام برای هفت سال خیانت بکشمت. اولین ضربه را به شکمش زدم که چاقو زیاد فرو نرفت، مریم به پشت روی زمین افتاد و بعد هم ضربات بعدی را زدم، مردم داشتند جمع می شدند که همین عصبانی ام کرده بود، نمی فهمیدم چه می کنم و دیگر ضربات را به بدن و چند ضربه به گردنش زدم، فکر کنم پنج تا شش ضربه زدم. (براساس نتایج پزشکی قانونی متهم ...
تاثیرات حاکمان دروغگو و ظالم بر مردم و افزایش بلایا در احادیث
موجب شود مشمول آیه ولا ترکنوا شوم. شاه گفت: روایتی شنیده ام که اگر کسی در دنیا سنگی را دوست داشته باشد با آن محشور می شود از این رو با تو دوستی دارم تا در آخرت با تو در بهشت باشم. روزی شاه در خدمت میرزا بود، جوانی چای آورد و پذیرائی کرد، شاه گفت: چه نسبتی با شما دارد؟ میرزا گفت: پسر من است. شاه گفت: دختری دارم، دوست دارم همسر فرزند تو شود. میرزا هرچه ابا کرد فایده نداشت و در نهایت شبی ...
حجاب بدون گشت ارشاد
پایگاه خبری جماران: تابستان 58 که کودکی ده ساله بودم، برای اولین بار بعد از انقلاب به تهران آمدم. در بدو ورود به شهر، آنچه که بیش از هر چیز توجه مرا جلب کرد، انبوه تر شدن جمعیت بانوان چادری و افزایش تعداد خانم هایی بود که مانتو بر تن یا مقنعه و روسری بر سر داشتند. البته چون هنوز حجاب اسلامی الزامی نشده بود، عده ای از بانوان نیز مثل سال های قبل، بدون مانتو و روسری در خیابان رفت و آمد می کردند. با ...
راز سرقت عتیقه های میلیاردی از مخزن میراث فرهنگی همدان
میراث فرهنگی فیلم مستند می ساختم اما پولش را ندادند. من حتی طلاهای همسرم را برای این کار فروختم اما پولی را که خرج کرده بودم به من ندادند. 300 میلیون تومان در سال 94 از آنها طلب داشتم آخر سر هم گفتند چون کارمند اینجا هستی پول به تو نمی دهیم. همکار من امین اموال بود و در موزه کار می کرد. البته جایی که من به آن دستبرد زدم، مخزن میراث فرهنگی بود. خودم نگهبان موزه بودم که یک روز برای سرکشی به اتاقی ...
آیدا و دیده ی بهنگامِ حیرت
یاد سمندریان هم بودم. چون دو هفته در میان می آمدم و می رفتم و فقط در درس فن بیان ثبت نام کرده بودم مرا خیلی خوب نمی شناخت تا روز امتحان؛ همگروه نداشتم و یکی از متن های بلند شاملو را انتخاب کردم تا تنها اجرا کنم. همان متنی که بارها زیر مشعل سوزان تمرین کرده بودم. استادِ سخت گیر، پسندید و نکته ای گفت که نشانه ی تیزبینی و موشکافی استادی یگانه بود. یادم نیست این اتفاق چند ماه قبل بود یا چند ماه بعد که ...
می خواهیم راه بزرگان را ادامه دهیم و مدال جهانی بگیریم
ها و سرویس ها عنوان کردند، با این صحبت موافقید؟ اگر دقت کرده باشید بهترین سرویس زن ها در پایان تیم مقدماتی از ایران بودند و جایگاه اول را داشتند و در دریافت هم مشکلی نداشتیم. در هفته های اول کمی ناهماهنگی ها بود که هفته به هفته بهتر شد و هفته های آخر اوضاع خیلی خوب شد. تیم ایران چند مصدوم داشت که خودت هم یکی از آنها بودی و درکنارش بزرگان و باتجربه هایی چون معروف، غفور و موسوی را ...
عدم آگاهی معاون سیاسی استانداری یزد به وظایف مدیریتی
هستند خائن و بد معرفی می کنند تا مردم را نسبت به آنها بدبین کنند و با اشاره به موضوع نفوذ کاترین شکدم اظهار داشت: ترورها و خرابکاری هایی که در تاسیسات اتمی که اخیرا در کشور ما صورت گرفته محصول همین نفوذ و نفوذی هاست... الان در همین شهر یزد کسانی هستند که عده ای نسبت به آنها بدبین هستند در صورتی که انسان های شریفی هستند... باتوجه به صحبت های گفته شده و احادیثی که برای شما نقل کردم شهادت می دهم در هر ...
میراث تاریخی دارالخلافه چگونه زیر چکمه های مارشال کریم ویران شد؟
.... حتی افراد خارجی را به کار می گرفتند و با تخصص آن ها این بناها را مرمت می کردند. این انجمن یک شکل مردم نهاد داشت اما اینکه بگیم کسانی که مسوولیت داشتند پشیمان شده باشند. نه اینطور نبوده است. مدتی پیش در آیین نکوداشت انجمن موزه ها یک سخنرانی کوتاه داشتم و آن جا به شهر یزد اشاره کردم. گفتم شما یک بافت چند کیلومتری سنتی در یزد دارید که ثبت جهانی شده است. پنج کیلومتر آن طرف تر از این بافت ...
تلاش های نافرجام برای رسیدن به عشق سال های دور
آمده ای؟ چهار سال قبل آمدم. در جنگ پدر و مادر و پنج برادرم کشته شدند، من هم تنها مانده بودم و به ایران آمدم تا گلی را پیدا کنم. *این دختری که می گویی کیست؟ دختری که دوستش داشتم. فامیل مان بود، از فامیل های دورمان. من آمدم ایران چون او هم به ایران آمده بود. وقتی 12 ساله بود با پدر و مادرش به ایران آمد. *از او خواستگاری کردی؟ نه اما پدرش می داند ...
حرکت های انسان گونه و یک خبرنگار
با چند تا مامور وسط چهار راه ایستاده بودن و داشتند صحبت می کردند. یکی از اونها معلوم بود نسبت به بقیه از لحاظ درجه ارجحیت داره چون خیلی بهش احترام میذاشتن... این عقب مونده ذهنی رفت وسط خیابون و به اونها نزدیک شد و از همون سرهنگی که ذکر کردم، خواست که دکمه اش رو ببنده! سرهنگ بی سیم دستش رو به یکی از همکارانش داد و با دقت دکمه پیراهن اون معلول ذهنی رو بست و بعد از ...
اظهارات عجیب نگهبانی که سارق موزه شد
چند قطعه عتیقه را سرقت کنم. مانند ظرف خسرو پرویز، وسیله شکار یکی از پادشاهان دوره هخامنشی، دستبند داریوش، مجسمه و سکه های دوره ساسانیان و ایلامیان و ... بعد از سرقت راهی پایتخت شدم و در جست و جوی یک خریدار منصف و خوب بودم. عتیقه ها هم همیشه همراهم بود و به دنبال مشتری خوب بودم چون هرکسی که پای معامله می آمد قصد داشت سرم را کلاه بگذارد و عتیقه ها را مفت از چنگم در بیاورد؛ به اصطلاح می خواست بز خری ...
ذوق زدگی خرید خارجی پرسپولیس و یحیی از دیدن استقبال هواداران
مدافع جدید پرسپولیس گفت: گل محمدی مربی بزرگی است و کارنامه درخشانی دارد. چیزهای زیادی در همین مدت کم از او یاد گرفتم که برای من خوشحال کننده است.
پاره ای تاریخی از اختلاف بنی صدر و خلخالی در خراب کردن قبر رضاشاه + نظر معتضد
مقررات با شما عمل کنیم، یعنی شما را توقیف می کنیم. من دیدم که دیگر جای تأمل نیست. لذا، گفتم که: به آقای بنی صدر بگویید، هر چه می خواهد، طبق مقررات انجام دهد و ما هم اینجا هستیم و تا مقبره را با خاک یکسان نکنیم، از اینجا خارج نخواهیم شد. اطراف مقبره را گروه مسلح فداییان اسلام در محاصره داشتند و پاسداران هم مواظب اوضاع بودند. سرانجام، شب فرارسید، ولی ما نتوانستیم مقبره را بخوابانیم، اگرچه خسارت ...
مرگ در بازگشت به غربت
یادداشت هایش نیز علت ناراحتی شاه را آلرژی و یا خستگی و غذای نامناسب می پنداشت. ... سه سال بعد پزشکان به این نتیجه رسیدند که پنهان داشتن بیماری شاه از همسر او به مصلحت نیست و هنگامی که شهبانو فرح پس از شرکت در کنفرانس تابستانی آسپن واقع در کلرادوی امریکا در راه بازگشت چند روز در پاریس به سر برد، او را طی دیداری محرمانه در جریان گذاردند. شاه نیز با آن که تا هنگام انقلاب از بیماری خود آگاهی ...
ناگفته های شهید صیاد شیرازی از عملیات مرصاد
هوانیروز و گفت که من شمخانی هستم. آن فرمانده هم جواب داد: من ارادت دارم به آقای شمخانی ولی از کجا بفهمم که شما شمخانی هستی و از منافقین نباشی؟ آقای شمخانی هر چه می گفت، آن فرمانده گوش نمی کرد. تلفن را داد به من، چون من با خلبان های هلیکوپترها مأموریت های زیادی رفته بودم، با اکثر آنها آشنا بودم. همین که زنگ زدم، آن فرمانده اسمش انصاری بود، گفتم: آقای انصاری صدای من را می شناسی؟ تا گفتم صدای ...
سفیر اسبق ایران در مسکو: ابتکار عمل روسیه در اوکراین مانع غافلگیری اش شد
داشته است. بحث را از موضوع خوی توسعه طلبی ناتو شروع کنیم. چه رفتارهایی از سوی ناتو باعث شد که کار به جنگ اوکراین بکشد؟ من معتقدم هیچ وقت جنگ سرد متوقف نشد. آن زمانی هم که در روسیه سفیر بودم، همیشه می گفتم جنگ سرد متوقف نشده؛ چون اگر متوقف شده بود، ناتو نباید توسعه خودش را به سمت کشورهای شرقی که در مجموعه بلوک شرق بودند گسترش می داد. البته خطر توسعه ناتو، نه فقط برای روسیه، بلکه ...
می خواهم مثل سیدجلال جام های زیادی با پرسپولیس بگیرم/ استقبال پرسپولیسی ها را در کشورم ندیده بودم/ افکار ...
هستم تا هواداران را در ورزشگاه ببینم. همه انگیزه من در حال حاضر خوشحال کردن طرفداران است و امیدوارم بتوانم این کار را به بهترین شکل انجام دهم. توانستی خودت را با شرایط پرسپولیس و سایر بازیکنان وفق دهی؟ خب من چند سال است که در فوتبال ایران حضور دارم و خیلی از بازیکنان پرسپولیس را می شناختم. من با دانیال اسماعیلی فر و سروش رفیعی در سپاهان همبازی بودم. آن ها خیلی کمک کردند تا با ...
پورقاز: جدایی ام از سپاهان یک تصمیم دو طرفه بود
آرزوی موفقیت می کنم. *و انتخاب هوادار؟ بعد از نهایی شدن جدایی ام از تیم سپاهان خب چند تیم بودند که با من تماس گرفتند. با احترام به همه آنها تیم هوادار را برای بازی انتخاب کردم. ملاک این انتخاب فنی بود چون قبلا با ساکت الهامی در تیم اتکا کار کرده بودم. مربی است که فوتبال را برای بازیکن آسان می کند و الان از این انتخاب خوشحال هستم و امیدوارم بر خلاف فصل گذشته یک فصل فوتبالی خوب را پشت ...
روایتی از اعدام شیخ فضل الله نوری
سئوالات یپرم از در پایین آهسته وارد تالار شد و پنج شش قدم پشت سر آقا برای او صندلی گذاشتند؛ و نشست. آقا ملتفت آمدن او نشد. چند دقیقه ای که گذشت یک واقعه ای پیش آمد که تمام وضعیت تالار را تغییر داد. در اینجا من از آقا یک قدرتی دیدم که در تمام عمرم ندیده بودم. تمام تماشاچیان وحشت کرده بودند. تن من می لرزید. یک مرتبه آقا از مستنطقین پرسید: کدام یک از شما یپرم خان هستید؟! همه به احترام یپرم ...
پوشش والدین در حضور بچه ها چگونه باشد؟
دارن بزرگ می شن؟ بعد بی تعارف به او گفتم: حالا که بچه ها در حال بزرگ شدن هستند، بهتر نیست یک سری مسایل را بیشتر رعایت کنیم، مثلاً اینکه بچه ها را با هم حمام نفرستیم؟ یا طوری استحمام بچه ها را پیش ببریم که بدن برهنه همدیگر را نبینند؟ او یک مرتبه با سکوت خیره به من نگاه کرد و بعد زد زیرخنده و گفت: این حرف ها چیه می زنی، اُمّل شدی ها؟ گفتم: این موضوع هیچ ربطی به اُمّل بودن نداره، بچه های ...
جنازه منافقین هم برای ما دردسر داشت!
در حال سوختن بود، ولی خب باقی مانده شان پراکنده شده بودند و باید به حساب آن ها می رسیدیم. پس عملیات در روز های بعد هم ادامه داشت؟ بله ادامه داشت. روز ششم مرداد هم ما باز شهید دادیم. چون تعدادی از ماشین های زرهی منافقین به صورت گروهی فرار کرده بودند، این ها می توانستند برای گروه های کوچک تر رزمنده ها مشکل ساز شوند. مثلاً در یک منطقه ای بالای 10 خودروی منافقین گروهی فرار کرده و با ...
گفت وگو با مهدی کفاش، نویسنده رمان یکی بود سه تا نبود
معاصر ما را می سازند و باید یک نسبتی با آدم ها و آرمان ها و فکرهایشان پیدا بکنند. باید در تنگنا هایی قرار بگیرند که معلوم بشود آرمان هایشان از جنس باور بوده است یا شعار. من در قرار مهنا سال ها بود به ابوالفضل رفیعی سیج فکر می کردم. او یکی از پنج سردار بزرگ خراسان است. فکرکردن به ایشان با زندگی عجیب وغریبی که داشته است، ارزش استناد داشت. با خودم گفتم چگونه داستان این ابوالفضل رفیعی را ب ...
آرزویم بازی در انگلیس است/ جای پورتو بودم طارمی را می فروختم
زندگی فوتبال این مهاجم بر ملا کرد. مشروح این مصاحبه خواندنی در ادامه می آید: دایی گفته بود من بازیکن بزرگی می شوم طارمی در خصوص نحوه حضورش در پرسپولیس گفت: بعد از سربازی یک سال ایرانجوان بودم و در لیگ دسته اول، 12 گل زدم. شخصی به نام صمد ابراهیمی به علی دایی نزدیک بود. او سی. دی بازی های مرا که پسرعمویم درست کرده بود به دایی نشان داد. دایی گفت او را بیاورید. همه چیز یکهویی شد ...
زندگی از نگاه شهید داریوش رضایی نژاد
من اینجوری میگه. چند وقت بعد که منزلشان رفتم، تعجب کردم. با اینکه آن روز ها چندین سال از اشتغال ایشان می گذشت، خیلی ساده زندگی می کرد. دوست شهید: داریوش در خانه اجاره ای زندگی می کرد. وسایل زندگی اش هم ساده بود و این طور زندگی کردن را دوست داشت. یک بار گفتم: داریوش پولت رو بذار بانک، سودشو بگیر خیلی ناراحت شد و گفت: زندگیم همین جوری شیرین و بامزه اس. ...
منافقین توقع استقبال مردم را داشتند
سردار ناصح از فرماندهان عملیات مرصاد گفت: نیروهیا لشکر بدر عراق، که مجاهدان عراقی بودند یک خط در جنوب داشتند که در حال رفتن به جنوب در حسن آباد برخوردند به منافقین. درگیری عجیبی بود بین عراقی های موافق ما و ایرانی های مخالف ما. در سوم مرداد ماه سال 1367 نیرو های سازمان مجاهدین (منافقین) با پشتیبانی ارتش بعث عراق، پس از عبور از مرز های کشور در محور قصرشیرین سرپل ذهاب، بدون درگیری جدی تا ...